۱۳۹۳ مهر ۱۳, یکشنبه

«با مرگ وعده‌ی دیداری دارم»


آلن سیگر (Allan Seeger) شاعر جوان آمریکایی در 22ژوئن 1888 در نیویورک به دنیا آمد. تحصیلات دبیرستانی خود را در آمریکا به پایان رسانید. بعدها در سفری به فرانسه مجذوب زیباییها و هنرهای آن کشور گردید. هنگامی که جنگ جهانی اول عالمگیر شد، آلن سیگر که به فرانسه علاقه شدیدی داشت، به گردان داوطلبان خارجی پیوست و برای دفاع از آزادی و هنر به جنگ رفت. دلیرانه جنگید و مقاومت جانانه او در برابر دشمن، زبانزد همگان گردید و سرانجام در 30ژوئن 1916 در دشت «سم» به خون غلتید. 

از آثار او نامه‌هایی است که از میدان جنگ به خویشان و دوستانش درباره ضرورت مقاومت در برابر دشمن و ضرورت حضور در میدان جنگ نوشته است. اشعار او، که در سالهای1914 تا1916 زیر آتش گلوله و توپ سروده شده، بیانگر روح لطیف و در عین‌حال عصیانی او می‌باشند. قطعه زیر، از شاهکارهای اوست. 

با مرگ وعده دیداری دارم 
در پس سنگری که بر سر آن کشمکش است. 
هنگامی که بهار با سایه‌های زمزمه‌خوان، بازمی‌گردد 
و شکوفه‌های سیب در هوا پرواز می‌کنند 
آنگاه که بهار روزهای زیبای نیلگون را باز آورد… 
با مرگ وعده دیداری دارم 
شاید مرگ دست مرا بگیرد 
و به سرزمین تاریک خویش هدایت کند 
و دیده مرا بربندد و نفس مرا ببرد... 
شاید هم بار دیگر از او بگذرم… اما 
با مرگ وعده دیداری دارم 
میعاد، نشیب پر شکاف تپه‌ی ویرانی است 
دیدار، به روزی است که بهار به گشت امسأله خود بیاید؛ 

و نخستین گلهای چمن بشکفند 
خدا می‌داند که شب سر بر بالش نهادن 
و میان کرک و ابریشم خفتن 
چقدر خوش‌تر است؛ اما من 
با مرگ وعده‌ی دیداری دارم 
میعاد، نیمه شبی است در شهری که شعله‌ور است 
و وقتی که بهار امسال به‌سوی شمال بادبان برافرازد 
من بر سر قول خویش استوارم 
و هرگز، هرگز از این میعاد رو بر نمی‌تابم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر