نجف كريمي
اگر از همه مردم ايران بپرسند و در يك جمله بخواهند يك آخوند خميني صفت را توصيف كنند همه در يك جمله مي گويند آخوند يعني مفت خور و نان به نرخ روز خور.
پدر خدا بيامرزم همواره به من به زبان عاميانه مي گفت: «شما اين آخوندها را نمي شناسيد، من دوران مصدق آنها را ديده ام، اين آخوندها جيب شان ته ندارد و همواره با مفت خوري جيب شان را پر مي كنند»
طي اين ساليان اين حرف نغز او را دريافتم كه چه برداشت و تعبير درستي داشته است.
رژيم ولي فقيه غرق در بحران كه به آه و فغان افتاده است و آسمان و ريسمان را به هم مي بافد خوب مي فهمد كه دوران مفت خوري اش به سر آمده است و بايد از اين پس، سر قبر خودش روضه بخواند. وقتي به سايت هاي رژيم و به گفته هاي سردمداران رژيم نگاه مي كنيد اين ترس و وحشت و شمارش معكوس سرنگوني را به خوبي مي توانيد دريابيد.
واقعيت اين است که در سه بحران قبلي در منطقه يعني جنگ اول آمريکا با عراق در سال 1369، جنگ آمريکا در افغانستان در سال 1380، و جنگ آمريکا با عراق در سال 1382، رژيم آخوندي بر اثر اشتباهات استراتژيک آمريکا در اين بحرانها بهغايت مفت خوري کرد. اما اکنون با شکلگيري ائتلاف ضدداعش، رژيم آخوندي به خوبي دريافته است که شرايط کنوني جهاني و منطقهيي به کلي متفاوت با بحرانهاي قبلي است و نظام ولايت نميتواند مفت و مجاني از آب کره بگيرد، نسبت به اين ائتلاف سوز وگداز ميکند. وارونه گويي يكي از مشخصه هاي بارز اين رژيم است و درحالي كه بنيادش بر دغلبازي و دروغ است, ديگران را به نداشتن صداقت متهم كرده و مي نويسد:
«جناب آقاي اولاند همکاري با تروريسم و گروه هاي تروريستي يک انتظار دو طرفه است همچنان که شما از ايران انتظار داريد که در زمينه مبارزه با تکفيري هاي داعش با شما همکاري کند در ابتدا شما بايد پاسخگوي اين سئوال باشيد که شما چرا در زمينه مبارزه با گروه تروريستي منافقين با ايران همکاري نکرديد؟ شما چرا پذيرا و حامي گروه تروريستي منافقين در فرانسه شديد؟ شما اگر راست مي گوييد و در زمينه مبارزه با تروريسم صداقت داريد بايد در ابتدا منافقين و سرکردگان جنايتکار آن را دستگير و براي محاکمه تحويل ايران دهيد و سپس در زمينه مبارزه با تروريسم و تکفيري ها انتظار همکاري با ايران را داشته باشيد.» (سايت گشتاپوي آخوندي4مهر93)
همه سوز وگدازهاي رژيم و مهملاتي مانند آنچه که سايت ها وسران رژيم از تحولات اخير سرهم بندي مي كنند ناشي از همين نگراني از دست رفتن خط دفاعي اش در عراق و «عمق استراتژيک» در سوريه وسرنگوني بشار اسد مي باشد. رژيم به فراست دريافته است که نه تنها از نمد بحران کنوني منطقه کلاهي عايدش نميشود، بلکه بازنده اصلي اين بحران است و تمامي کنش و واکنشهاي رژيم و رسانههايش در اين راستا قابل تفسير است.
«كمال خرازي رئيس شوراي راهبردي روابط خارجي: ...همانگونه که رهبر معظم انقلاب اسلامي فرمودند، آمريکايي ها از ما خواسته بودند که در اين ائتلاف شرکت کنيم اما نپذيرفتيم چون حرکتشان حرکت مشکوکي است.» (هابيليان:30شهريور93)
اين رژيم به عنوان يک رژيم حامي تروريسم و بنيادگرايي که داراي بدترين سابقه نقض حقوق بشر در جهان است، خيلي تلاش كرد سوار موج ضدداعش شده و خودش را در اين ائتلاف جهاني جابزند ولي وقتي سرش به سنگ خورد, شروع به تخطئه ائتلاف كرد ولي هرچه زمان بيشتر مي گذرد منزوي تر شده و به سوژة اصلي ائتلاف تبديل مي شود.
بنابراين براي دستيابي به صلح و ثبات پايدار در عراق، سوريه و خاورميانه بايد رژيم تهران به مثابة «منشأ مشكل» با يك دولت سكولار و دمكراتيك جايگزين شود. اينگونه است كه ميتوان خطر بنيادگرايي اسلامي و ظهور گروههايي مانند داعش را در نطفه خفه كرد. همان گونه كه خانم مريم رجوي در سخنراني اخير خود گفته است «در 11سال گذشته، فاشيسم ولايتفقيه براي حفظ سلطه خود در عراق، به هر تبهکاري و جنايتي دست زد؛ از قلع و قمع جنونآساي مردم عراق، تا محاصره ضدانساني و حملات پيدرپي عليه اشرف و ليبرتي. اما سرانجام بزرگترين شکست رژيم در همان عراق رخ داد و آثار دوران پاياني و جام زهر سرنگوني قبل از هر کجا و بيشتر از هر جا در عراق ظاهر شد. تا چند هفته پيش، مماشاتگران و متحدان ولايتفقيه در ماندگاري مالکي کمترين ترديدي به خود راه نمي دادند. اما در ميان بهت و ناباوري آنها تمام اميدشان يکسره برباد رفت. پس بيترديد، برج و باروي خامنهاي نيز، فرو خواهد ريخت. همچنانکه ارتش مالکي از هم پاشيد، سپاه پاسداران ولايتفقيه نيز در برابر توفان اراده ملت ايران دوام نخواهد آورد.اما مجاهدين و مقاومت ايران، استوار و مستحکم و شکوفان، پابرجا مانده و ميمانند تا روزي که کاخ ستم ولايتفقيه را از بنياد براندازند.»
بله به اين دليل است كه رژيم غرق در بحران اين گونه به آه و فغان افتاده است و همه نيروها و مزدورانش را بسيج كرده است و در هر سايت و روزنامه و تلويزيون دارد به اپوزيسون اصلي و نيروي سرنگون كننده اش مي تازد اما بايد گفت ديگر دير شده است وپايان يك دوران فرا رسيده است، هر چه در چنته دارد بيرون بريزد ببنيم مي تواند از اين مهلكه جان سالم بدر ببرد؟به ولي فقيه ارتجاع بايد گفت اين بار ديگر آخر خط است واين همان شمارش معكوس سرنگوني وپايان دوران مفت خوري است كه قبل از همه و بيش از همه رژيم آخوندي آن را دريافته است.
نجف كريمي
رزمگاه ليبرتي ـ مهر 93
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر