۱۳۹۳ مهر ۱۵, سه‌شنبه

دست و پا زدنهاي دير هنگام


دست و پا زدنهاي دير هنگام - محسن معصومي

دم زدن رژيم از حقوق بشر كه نه چيزي بنام «حقوق» مي شناسد و نه اصالتي براي «بشريت» قائل است، قبل از هرچيز اعتراف ناخواسته به شكست تلاشهايش و يك تقلاي از سر استيصال و يك دست و پا زدن بي نتيجه براي رها كردن يقه خودش از دست مقاومت سرفراز مردم ايران است. بنيانگذار اين نهاد پس افتاده و سربرآورده از اعماق گور تاريخ، بيگانه با تمامي دستاوردهاي بشري و ارزشهاي نهادينه شده آن، با صراحتي وقيحانه و تراوش كرده از خباثتي خاص او، رسالت خود و رژيمش را اينچنين عرضه كرده بود: «... ما خليفه ميخواهيم كه دست ببرد، حد بزند،رجم (سنگسار) كند... زندگي بشر را بايد با قصاص تأمين کرد...با چند سال زندان کار درست نمي‌شود. اين عواطف بچه گانه را کنار بگذاريد. ما معتقديم مجرم اصولاً محاکمه ندارد و بايد او را کشت.»، و بر سر قضات سنگدل رژيم كه گاها از شدت جنايات سبعانه ترديد در دلشان مي افتاد نعره مي كشيد: «...پرهيز كنيد از اين دلسوزي هاي كودكانه... بعضي وقتها انسان درست نمي شود مگر اينكه داغ شود...»، بي جهت نيست كه وجه مميزه و خصلت اصلي و بارز اين رژيم در كلمه «ضدبشر» فرموله شده است.
ريز و درشت اين نظام خون سرشته هم، از روز اول تا بحال بارها و بارها اعلام كرده اند چيزي تحت نام «حقوق بشر» را قبول ندارد و در انديشة كثيف آنها بايد از چنين مقوله اي بايد تبري جست، در عمل هم اثبات كرده اند در سراسر حكومتشان به تنها قول، حرف و گفته يي كه از روز اول كاملا وفادار بوده و عمل كرده اند همين موضوع بوده است. جواد لاريجاني، رئيس به اصطلاح ستاد حقوق بشر قضاييه رژيم آخوندي كه تئوريسين شكنجه و سنگسار در دستگاه قضايي آخوندها است، طي سخناني در همايش «بزرگداشت روز حقوق بشر و كرامت انساني» به دفاع از كارنامه جنايت بار رژيم آخوندي پرداخت و گفت: «ما به اين نظام قضايي افتخار مي کنيم و از قصاص و حتي رجم (سنگسار) نيز دفاع مي کنيم».
لاريجاني در ادامه مدعي شد: «...در اين گزارشها ببينيد ميگن شما فلاني فلاني فلاني رو زنداني كرديد اينها قدرت دفاع نداشتن زندان براشون ناراحت كننده بود و شكنجه روحي ديدن. مگر زندان هتله، متله چي هست» (تلويزيون حكومتي-14مرداد93).
با چنين كارنامه ننگيني از تباهي و سياهكاري، وقتي «خليفه ارتجاع و كهنه پرستي» تلاش مي كند با ماسك «ان جي او»هاي دست ساز كه بايد ويژگي شان غير دولتي بودن مي بود، به ميدان بيايد و براي بزك چهره كريه خود خلاف تمامي اعتقاداتش به آنچه كه «كفر» و «زندقه» مي خواند، بياويزد، چه ميزان بايد درمانده، مستأصل و بيچاره شده باشد؟ چقدر خود را تا به حال بازنده صحنه ديده؟ چقدر بايد عقب افتادگي سياسي از حريف را حس كرده باشد؟ اينرا در دست و پازدنهاي حقير و مفلوكانه يكي ازجلادان آن، مي توان بخوبي ديد: «...متاسفانه ضمن اينکه ما قرباني ترور هستيم در دنيا ما را تروريست معرفي مي کنند، بالاخره ما بايد اين پوسته را بشکنيم، ان جي او ها بايد تلاش بکنند، تشکيلات مربوط به قوه قضاييه و مجلس بايد تلاش کنند که اين فضا شکسته شود. فراکسيون ها در تصويب قوانين مي توانند کمک بسيار خوبي داشته و مي توانند کاتاليروز بسيار خوبي به حساب بيايند...» (موسسه راهبردي ديده بان930609)
يا وقتي تلاش مي كند در زمان عالمگير شدن رسوايي اعدامهاي روزانه و «نقض حقوق بشر» خودش، راه حلهاي امنيتي اطلاعاتي پيدا كند و با جنگ رواني اين موضوع را به آلترناتيوش فرافكني كند، آنقدر سفيه و ابله مي شود كه انگار در دنياي مدرن و در عصر اعتلاي علم «حقوق» و ميثاقهاي «انساني» هم مثل حجره هاي نمور و موريانه خورده طلبه خانه هاي قرون وسطايي, مي شود با سفسطه، مشتي دروغ را به اسم «زمزمه هايي» ساخت و آنرا جاي سند و مدرك قالب كرد كه مثلا: «...ما با توجه به شناخت از وضعيت نقض حقوق‌بشر در پايگاههاي رجوي در هر جا كه باشند ضمن دادن هشدار به مجمع حقوق‌بشر خواهان رسيدگي به وضعيت كساني هستيم كه سالهاست دسترسي به دنياي آزاد و مطبوعات و حتي خانواده ندارند و مورد سوء استفاده‌اين گروهك تروريستي قرار گرفته‌اند. اين رويه در روزهاي اخير شدت يافته و زمزمه‌هايي شنيده مي‌شود كه با اخراج (مجاهدين) از عراق و افشاي آخرين معادلات دروني سازمان (مجاهدين) ابعاد جديدي از فضاحت (مجاهدين) رقم بخورد...» (خبرگزاري فارس 31/06/93)
حقيقت اين است كه سي و چند سال بعد از تركتازي هاي ددمنشانه و اعمال وحشيانه كه فقط موجب هفتاد بار محكوميت در بالاترين ارگانهاي بين المللي در باره «نقض وحشتناك حقوق بشر» شده است و در زمانيكه وجدان بشريت از توحش و آدم كشي هايي اينگونه به خشم آمده و امثال داعش آماج نفرت و بيزاري جهاني قرار گرفته، پدرخوانده مسلكي اش بايد وحشت كند، اما اين قبيل دست و پازدنهاي اطلاعاتي امنيتي كه دست ساز كارگاههاي نمدمالي ماقبل تاريخي اذهان گنديده آخونديست, دردي از رژيم زهرخورده دوا نخواهد كرد.
در پرتو بيداري وجدان جهاني نسبت به خطر بنيادگرايي، ارتجاع و كهنه پرستي، روز حسابرسي نزديك است، مقاومت سرفراز مردم ايران با قدرت و پشتكار طناب «حقوق بشر» را بيشتر از طناب «بمب اتمي» در گردن اين رژيم تنفرانگيز خواهد فشرد و مجال دجال بازي و گربه رقصاني به آن نخواهد داد.

محسن معصومي
مهر1393

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر