۱۳۹۴ بهمن ۴, یکشنبه

«فرار از اقتصاد به حرافی!»

ار سخنرانیهای رئیس‌جمهور در دولت فعلی چندین برابر رؤسای گذشته شده است این اتفاق خوبی نیست» (سایت حکومتی راه دانا ـ2بهمن 94).

«زنده‌باد «دولت رکود» … «سیاست و حرف» … عیدی زود هنگام دولت اعتدال به ملت است! (نه این که) ملت از نظر «اقتصاد» تکمیل است، آقایان مدام «سیاست» به خورد ملت می‌دهند!… آقایان حتی سیاست را هم از اینی که هست، بدنام‌تر کرده‌اند! حرف می‌زنند؛ ای کاش حرف حساب؛ نه، تکرار همان حرافی‌های 30سال پیش…» (سرمقاله روزنامه حکومتی وطن امروزـ 3بهمن 94).

آنچه در بالا آمد، اندکی از انبوه پاسخهای باند خامنه‌ای و رسانه‌های این باند به اظهارات روز پنجشنبه اول بهمن روحانی است که وی طی آن، ولی‌فقیه و شورای نگهبانش را و حذف و تصفیه‌های آن را تخطئه کرده و به باد ریشخند و تمسخر گرفته بود.

پاسخگویی و حملات باند خامنه‌ای به روحانی را می‌توان در عبارت «فرار استراتژیک دولت از اقتصاد به سیاست با حمله به شورای نگهبان» که همان سایت فوق‌الذکر (راه دانا) به‌کار برده بود، فشرده و خلاصه کرد. البته چنان که دیدیم روزنامه وطن‌امروز همان «سیاست» را که روحانی به آن پناه می‌برد، بدنام‌تر کردن سیاست از آنچه هست و تنزل آن به حرافی، معنا کرده است.

همین روزنامه در مقاله دیگری تحت عنوان «فرار از مطالبات معیشتی مردم؟» می‌نویسد: «دولت که بیش از 2سال است با «حلوا، حلوا» ی توافق در ژنو و لوزان و وین و در نهایت برجام نتوانسته دهان ملت را شیرین کند… این روزها بازار تبریک دولت به‌خاطر «آفتابه لگن هفت دست» برجام گرم است و دولت اساساً «شکست» را نخواهد پذیرفت، چرا که برجام را فتح‌الفتوح می‌داند و نشان داده انتقاد به آن را برنمی‌تابد» (وطن امروز ـ 3بهمن 94).

جالب است که روحانی هم در سخنرانی روز پنجشنبه خود متقابلاً همین اتهام را متوجه باند ولی‌فقیه کرد که به جای پرداختن به مسائل مشخص و مادی، میزان الحراره گذاشته‌اند (آن هم میزان‌الحراره خراب) تا تعهد کاندیداها به اسلام و ولایت‌فقیه را اندازه بگیرند! 

دو باند رقیب، با این حملات متقابل، در واقع کل نظام و عملکرد و شگرد آن، طی سی و چند سال حاکمیتش را برملا می‌کنند. این رژیم دجال طی این مدت، مرتب اوضاع کشور و شرایط اقتصادی اجتماعی مردم ایران را در همه زمینه‌ها به قهقرا برده و به جای هر چیز حرف، حرف و فقط حرف تحویل مردم داده است، آن هم به‌اذعان خودشان نه حرف درست و حسابی! یک مشت اباطیل و خرافات، تحت عنوان دین و مذهب! از تقوا و پاکی و پاکدستی و اخلاق حرف زده‌اند و در عمل فساد و دزدی و فحشایی را که نه در حال حاضر نظیرش در دنیا هست و نه در طول تاریخ ایران سابقه داشته در میهن ما رواج داده‌اند و همه ارزشهای خدایی و انسانی را لوث و لگدمال کرده‌اند.

روحانی نمایش انتخاباتی را به سخره می‌گیرد و می‌گوید: «خب یک جناح اگر نیست، یک جناح اگر هست که خب همان است دیگر، انتخابات هفتم اسفند نمی‌خواهد، همانها تشریف ببرند مجلس دیگر…» (سخنرانی در همایش استانداران ـ اول بهمن 94).

و یک روزنامه باند ولی‌فقیه در مقاله‌یی تحت عنوان «اصلاً چرا انتخابات برگزار کنیم؟!» جواب روحانی را چنین می‌دهد: «اگر قرار بود قوه مجریه در مقام عمل- بخوانید مقام حرف! - بدل به «قوه حرفیه» شود و علی‌الدوام اقتصاد را قربانی سیاست ـ این را هم بخوانید سیاست‌بازی، که کاش سیاست! ـ کند، جمهوری اسلامی آیا بهتر نبود به جای برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری، خودش یک سخنران انتصاب می‌کرد؟!». اکنون اگر به جای «قوه مجریه» در عبارات بالا «استبداد مطلقه ولایت‌فقیه» بگذاریم؛ همان حرف مردم ایران است با تمامی اوباشان و سارقان انقلاب که با عناوین مجعولی مانند «اصولگرا» و «اعتدالی» و «اصلاح‌طلب» بر سر تقسیم غنائم به‌یغما برده شده و حق حاکمیت ملت ایران، در نمایش ننگین انتخابات به جان هم افتاده‌اند و اکنون به جایی رسیده‌اند که خودشان هم این نمایش مسخره را که اهانت به «انتخابات» به «دموکراسی» و به مردم ایران است، به باد استهزا می‌گیرند.

اما معنی این‌که هر دو باند حاکم به این نقطه رسیده‌اند، هر دو انتخابات قلابی‌شان را به طعن و سخره می‌گیرند و هر دو فریب بزرگ خمینی ـ فرار از اقتصاد به سیاست و از سیاست به شعار و حرافی و دجالگری ـ را لو می‌دهند و به واقعیتهایی اعتراف می‌کنند که تا پیش از این فرزندان مجاهد و مبارز این میهن، به جرم بیان همینها و اعتراض به آن تیرباران می‌شدند و بر سر دار می‌رفتند، چیست؟ 

جواب در یک کلام این است که آخوندهای حاکم به ته خط و به بن‌بست مطلق در همه زمینه‌ها رسیده‌اند. از یک سو دیگر نمی‌توانند این واقعیتها را انکار کنند و بر آنها سرپوش بگذارند و از سوی دیگر از حاصل عمل خود و پاسخ مردم ایران به آتشی که طی این سالیان به جان آنها ریخته‌اند، وحشت‌زده هستند. وحشتی که در حرفهای همه آنها موج می‌زند؛ آخوند خاتمی در جمعه‌بازار تهران (2بهمن) خطاب به روحانی، با اشاره به آن شعر معروف، می‌گفت وقتی تو این چنین حرف می‌زنی، نوبت که به مردم برسد، درخت نظام را از بیخ برمی‌آورند و در حالی که قیام مردم را با فرهنگ لغات دجالگرانه آخوندی، «فتنه» می‌نامید هشدار می‌داد «وقتی فضا زمینه‌ساز فتنه می‌شود، آن وقت کی می‌خواهد فتنه را جمع کند؟!».

آری، کار از این حرفها گذشته است، نشانه‌ها همه حاکی از آن است که این دیکتاتوری فرتوت در چنبره بحرانها، به نقطه‌یی رسیده که دیگر قادر به مهار تحولاتی که با شتابی فزاینده آن را به سمت سرنگونی می‌برد، نیست!

http://www.mojahedin.org/news/170105/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-%D8%A8%D9%87-%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر