روز دوشنبه (5بهمن) آخوند حسن روحانی سفر 4روزه خود به اروپا را از ایتالیا آغاز کرد و روز چهارشنبه (7بهمن) نیز به فرانسه میرود. روحانی در این سفر بهدنبال چیست؟ و تا چه اندازه میتواند به چیزهایی که مد نظرش هست، دست پیدا کند؟ متقابلاً کشورهای اروپایی، مشخصاً ایتالیا و فرانسه از رژیم چه میخواهند؟
باید دانست که این سفر اساساً پروژه باند رفسنجانی روحانی و در راستای خط آنها برای آویختن به غرب است؛ البته آنها به اروپا بیشتر بهعنوان ایستگاه بین راهی نگاه میکنند و مقصد نهایی، آمریکاست و رسانههای این باند صراحتاً مینویسند که مسائل ما فقط با آمریکا قابل حل است که این هم با وضعیت روابط فیمابین، اکنون صرفاً آرزوست.
فصل مشترک دو باند رژیم در مورد این سفر تنها اقتصادی است تا شاید قدری طنابهای تحریم شل شود و راه نفسی برایشان باز شود. هیأتی هم که روحانی با خودش برده، همین را نشان میدهد. روحانی گفته است که خواستار جذب سرمایهگذاری خارجی به میزان سالیانه 50میلیارد دلار است، اما این هم آرزو و خواب و خیال است. سرمایهگذاران غربی هیچ تمایلی به سرمایهگذاری در ایران تحت حاکمیت این دیکتاتوری مذهبی و فاسد ندارند. اگـر تمایلی هم هست، صرفاً سرمایهگذاری در حوزه نفت و گاز است که آن هم با توجه به وضعیت بازار نفت و اشباع آن، رژیم تنها با تندادن به قراردادهای خائنانهیی با شرایط قبل از ملی شدن صنعت نفت میتواند سرمایهگذاران غربی را جلب کند.
نه تنها کشورهای غربی، بلکه حتی چین و روسیه هم اساساً بهدنبال فروش کالا هستند، اما باید توجه داشت که درآمد رژیم از نفت و در نتیجه قدرت خرید رژیم نسبت به حتی دو ماه پیش که روحانی میخواست به اروپا سفر کند و بهدلیل حوادث پاریس به تأخیر افتاد، بیش از 40درصد سقوط کرده و به همین میزان اشتیاق تجار غربی هم کاهش پیدا کرده؛ ادعاهای رژیم مبنی بر خرید 140هواپیمای ایرباس هم اساساً تبلیغات و بهمنظور نشاندادن در باغ سبز به تجار خارجی است. اگر واقعاً رژیم توان خرید 140هواپیما را دارد، باید پرسید پس چه مرگش است که از دادن حقوق کارگران و کارمندان اظهار عجز میکند یا دو وزیرش ـ نفت و دارایی ـ شب واریز چندرغاز یارانه نقدی، به قول خودشان عزا میگیرند!
با این همه و با این فرض که همه خواب و خیالها و آرزوهای روحانی در این سفر تحقق پیدا کند و او آن چنان که خودش آرزو کرده، موفق شود 50میلیارد دلار سرمایه خارجی و حتی دو برابر آن را هم جلب کند؛ اما به اعتراف کارشناسان اقتصادی و حتی سردمداران رژیم معضل اقتصادی رژیم حل نخواهد شد و ورشکستگی اقتصادیش درمان نخواهد یافت؛ چرا که بنا به اذعان خودشان، مشکل اصلی، نه تحریمهاست و نه سرمایهگذاری؛ بلکه مشکل فساد ساختاری و مدیریت است. فساد ساختاری و مدیریت هم اسم مستعار حاکمیت میباشد، تا وقتی این حاکمیت فاسد و قرونوسطایی هست، به قول جواد منصوری (از مهرههای وزارتخارجه رژیم) از آسمان اگر طلا هم ببارد هیچ چیزی درست نمیشود، بلکه باز هم مردم فقیرتر و محرومتر میشوند.
در زمینه سیاسی نیز به یمن افشاگریها و روشنگریهای مجاهدین و مقاومت ایران، فضا برای سیاست مماشات بستهتر از هر زمان است؛ زیرا هر گونه نزدیکی به رژیم و رئیسجمهور آن، بهعنوان پدرخوانده تروریسم و امالقرای بنیادگرایی، مساویست با ننگ و بدنامی.
روزنامه لیبراسیون فرانسه (6بهمن) طی مقالهیی به قلم ژان پیر میشل از سیاستمداران سرشناس و سناتور سابق فرانسه مینویسد: «از زمان انتخاب روحانی، طی دو سال و نیم گذشته بیش از 2هزار نفر در ایران اعدام شدهاند، بیآن که وی در این باره اعتراضی کرده باشد. برعکس او این اعدامها را 'بر اساس قانون اسلام' خوانده است». در ادامه این مقاله با اشراره به سرشت تروریستی رژیم آمده است: «ماجرای اخیر که درباره سفارت عربستان در ایران رخ داد، این نظر را به وجود آورد که چیزی در این کشور تغییر نکرده است و همه چیز بر همان مدار سابق میگردد. داستان حمله به سفارت کشورهای دیگر در ایران، داستانی قدیمی و طولانی است…». آنچه که در همین گزارشی که الآن پخش شد و شنیدیم، مرا از هر توضیحی بینیاز میکند. روزنامه دیلیتلگراف انگلستان طی مقالهیی با عنوان گویای «روحانی آن چیزی نیست که ما انتظار داشتیم». ضمن اشاره به گوشههایی از کارنامه روحانی در زمینه اعدامها، نقض حقوقبشر، تروریسم و غیره، بر هر گونه توهمی نسبت به این آخوند درآمده از زیر عبای خمینی که در همه جنایتهای این رژیم از روز اول دست داشته، قلم بطلان کشیده بود.
نباید از یاد برد که هموطنان آزاده ما در خارج از کشور نقش بهسزایی در افشای رژیم و زدودن توهمات غربیها نسبت به روحانی داشتهاند، همچنان خود را آماده کردهاند که در طول سفر روحانی نیز این سفر را به شکست و رسوایی بزرگتری برای دیکتاتوری تروریستی آخوندی و رئیسجمهور شیاد آن تبدیل کنند.
http://www.mojahedin.org/news/170250/%D8%B3%D9%81%D8%B1%DB%8C-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D8%A7%D9%BE%DB%8C%D8%B4-%D8%B4%DA%A9%D8%B3%D8%AA-%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%87
باید دانست که این سفر اساساً پروژه باند رفسنجانی روحانی و در راستای خط آنها برای آویختن به غرب است؛ البته آنها به اروپا بیشتر بهعنوان ایستگاه بین راهی نگاه میکنند و مقصد نهایی، آمریکاست و رسانههای این باند صراحتاً مینویسند که مسائل ما فقط با آمریکا قابل حل است که این هم با وضعیت روابط فیمابین، اکنون صرفاً آرزوست.
فصل مشترک دو باند رژیم در مورد این سفر تنها اقتصادی است تا شاید قدری طنابهای تحریم شل شود و راه نفسی برایشان باز شود. هیأتی هم که روحانی با خودش برده، همین را نشان میدهد. روحانی گفته است که خواستار جذب سرمایهگذاری خارجی به میزان سالیانه 50میلیارد دلار است، اما این هم آرزو و خواب و خیال است. سرمایهگذاران غربی هیچ تمایلی به سرمایهگذاری در ایران تحت حاکمیت این دیکتاتوری مذهبی و فاسد ندارند. اگـر تمایلی هم هست، صرفاً سرمایهگذاری در حوزه نفت و گاز است که آن هم با توجه به وضعیت بازار نفت و اشباع آن، رژیم تنها با تندادن به قراردادهای خائنانهیی با شرایط قبل از ملی شدن صنعت نفت میتواند سرمایهگذاران غربی را جلب کند.
نه تنها کشورهای غربی، بلکه حتی چین و روسیه هم اساساً بهدنبال فروش کالا هستند، اما باید توجه داشت که درآمد رژیم از نفت و در نتیجه قدرت خرید رژیم نسبت به حتی دو ماه پیش که روحانی میخواست به اروپا سفر کند و بهدلیل حوادث پاریس به تأخیر افتاد، بیش از 40درصد سقوط کرده و به همین میزان اشتیاق تجار غربی هم کاهش پیدا کرده؛ ادعاهای رژیم مبنی بر خرید 140هواپیمای ایرباس هم اساساً تبلیغات و بهمنظور نشاندادن در باغ سبز به تجار خارجی است. اگر واقعاً رژیم توان خرید 140هواپیما را دارد، باید پرسید پس چه مرگش است که از دادن حقوق کارگران و کارمندان اظهار عجز میکند یا دو وزیرش ـ نفت و دارایی ـ شب واریز چندرغاز یارانه نقدی، به قول خودشان عزا میگیرند!
با این همه و با این فرض که همه خواب و خیالها و آرزوهای روحانی در این سفر تحقق پیدا کند و او آن چنان که خودش آرزو کرده، موفق شود 50میلیارد دلار سرمایه خارجی و حتی دو برابر آن را هم جلب کند؛ اما به اعتراف کارشناسان اقتصادی و حتی سردمداران رژیم معضل اقتصادی رژیم حل نخواهد شد و ورشکستگی اقتصادیش درمان نخواهد یافت؛ چرا که بنا به اذعان خودشان، مشکل اصلی، نه تحریمهاست و نه سرمایهگذاری؛ بلکه مشکل فساد ساختاری و مدیریت است. فساد ساختاری و مدیریت هم اسم مستعار حاکمیت میباشد، تا وقتی این حاکمیت فاسد و قرونوسطایی هست، به قول جواد منصوری (از مهرههای وزارتخارجه رژیم) از آسمان اگر طلا هم ببارد هیچ چیزی درست نمیشود، بلکه باز هم مردم فقیرتر و محرومتر میشوند.
در زمینه سیاسی نیز به یمن افشاگریها و روشنگریهای مجاهدین و مقاومت ایران، فضا برای سیاست مماشات بستهتر از هر زمان است؛ زیرا هر گونه نزدیکی به رژیم و رئیسجمهور آن، بهعنوان پدرخوانده تروریسم و امالقرای بنیادگرایی، مساویست با ننگ و بدنامی.
روزنامه لیبراسیون فرانسه (6بهمن) طی مقالهیی به قلم ژان پیر میشل از سیاستمداران سرشناس و سناتور سابق فرانسه مینویسد: «از زمان انتخاب روحانی، طی دو سال و نیم گذشته بیش از 2هزار نفر در ایران اعدام شدهاند، بیآن که وی در این باره اعتراضی کرده باشد. برعکس او این اعدامها را 'بر اساس قانون اسلام' خوانده است». در ادامه این مقاله با اشراره به سرشت تروریستی رژیم آمده است: «ماجرای اخیر که درباره سفارت عربستان در ایران رخ داد، این نظر را به وجود آورد که چیزی در این کشور تغییر نکرده است و همه چیز بر همان مدار سابق میگردد. داستان حمله به سفارت کشورهای دیگر در ایران، داستانی قدیمی و طولانی است…». آنچه که در همین گزارشی که الآن پخش شد و شنیدیم، مرا از هر توضیحی بینیاز میکند. روزنامه دیلیتلگراف انگلستان طی مقالهیی با عنوان گویای «روحانی آن چیزی نیست که ما انتظار داشتیم». ضمن اشاره به گوشههایی از کارنامه روحانی در زمینه اعدامها، نقض حقوقبشر، تروریسم و غیره، بر هر گونه توهمی نسبت به این آخوند درآمده از زیر عبای خمینی که در همه جنایتهای این رژیم از روز اول دست داشته، قلم بطلان کشیده بود.
نباید از یاد برد که هموطنان آزاده ما در خارج از کشور نقش بهسزایی در افشای رژیم و زدودن توهمات غربیها نسبت به روحانی داشتهاند، همچنان خود را آماده کردهاند که در طول سفر روحانی نیز این سفر را به شکست و رسوایی بزرگتری برای دیکتاتوری تروریستی آخوندی و رئیسجمهور شیاد آن تبدیل کنند.
http://www.mojahedin.org/news/170250/%D8%B3%D9%81%D8%B1%DB%8C-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D8%A7%D9%BE%DB%8C%D8%B4-%D8%B4%DA%A9%D8%B3%D8%AA-%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%87
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر