از نشانهها و مؤلفههای فاز پایانی این رژیم برآمده از اعصار تاریخ، طلسمشکستگی و ضعف ولیفقیه است. این را به وضوح از کشاکشها و کشمکشهای باندهای حکومتی در گرماگرم انتخابات میتوان دریافت. از یکسو «مقام معظم!» یادش میافتد که ولیفقیه است و باید مانند خمینی خرناس بکشد، توپ و تشر بیاید و چنگ و دندان تیز کند تا سربرآوردگان اندرونی نظام و صداهای مخالف بیرونی را بر سرجای خود بنشاند؛ و میرود که این فیگور را به خود بگیرد ناگهان... دنگ!... سرش به دیوار سفت واقعیت میخورد، با پوزه خونآلود، سر و کله شکسته، گیج و حواسباخته، روی زمین ولو میشود، و مانند پلنگ صورتی چهارچنگولش به هوا میرود و... .
از این زمره است، داستان مناظرههای تلویزیونی کاندیداهای دستچین و از فیلتر شورای نگهبان گذشته ریاست جمهوری. ولیفقیه دورخیز کرده بود تا با عبرت گرفتن از مناظره تلویزیونی سال 88 زمینههای به میدان آمدن عنصر اجتماعی را بخشکاند. با این نیت قبل از اعلام کاندیداهای از فیلتر گذشته، مناظره زنده را ممنوع کرد و بهطرزی مفتضح، رسوا و ناشیانه سانسور حکومتی را -حتی در حق کاندیداهای دستچپن خود- به نمایش گذاشت. این اقدام آنقدر خارج از نرم و فرمایشی بود که داد مهرههای خودش را نیز درآورد و هر کدام انگشت اتهام را به سوی دیگری گرفته و با ورد «کی بود؟ کی بود؟ من نبودم» به انگ زدن به هم پرداختند. کار تا جایی بیخ پیدا کرد که کیهان شریعتمدار هم مدافع مناظره زنده شد و از مزایای آن داد سخن سرداد. سرانجام مجموعه فشارها و نقزدنها باعث شد تا ولیفقیه به فاصله چند روز از تصمیم گرفته و غلط کرده، عقب بنشیند، و از زبان دادستان کل خود، در برنامه «نگاه یک» تلویزیون حکومتی، حرف قبلی را پس بگیرد. به این میگویند: «کش و قوس پلنگ صورتی».
در اظهارات این بهاصطلاح «دادستان کل» ولیفقیه دقت کنید:
«در جلسه قبلی این کمیته بحث شد که خاطره خوبی از مناظرهها در اذهان شکل نگرفته و بعضاً مطالب و برخوردها طوری بود که نوعی التهاب به وجود آورد؛ نگرانیها این بود که خدای ناکرده در پخش زنده دوباره، مسایلی پیش آید که اخلاق انتخاباتی مخدوش شود و یا مغایر با شأن نظام باشد لذا با اکثریت آرا پخش مناظرهها بهصورت برنامه ضبط شده تصویب شد. اما بهدنبال این تصمیم افکار عمومی و کاندیداها بهدنبال پخش زنده مناظرهها بودند و لذا در جلسه اخیر این کمیته پخش زنده مناظرهها تصویب شد.» (1)
کسی نیست که به این پلنگ صورتی بگوید: آخر تو که دل و جرأت و عرضه عر و تیزکردنهای خمینیوار نداری، چرا خودت را مضحکه عالم و آدم میکنی؟! آن «سبو بشکست و آن پیمانه ریخت».
باقی ماجرا دیگر روضهخوانیهای مهوع و تکراری است و گوشهای پرشده به نشنیدن آن عادت دارند. اظهاراتی مانند «تمام افرادی که برای برنامههای انتخاباتی به استانها و شهرهای مختلف میروند، باید خطوط قرمز نظام را رعایت کنند»، یا تشکیل «شعبه رسیدگی به تخلفها و جرائم»، و «رعایت اخلاق انتخاباتی»، حرف و حدیثی بیش نیست و احدی برای آن تره خورد نمیکند. مهم روشدن پاشنه آشیل «مقام معظم!» در این «نرمشهای ذلیلانه!» و پلنگ صورتیوار است.
از اینکه بگذریم، بله، «کدام انتخابات در جمهوری اسلامی آزاد نبوده که دائماً میگویید ”انتخابات آزاد“ ؟!» (2) آزادی آنقدر از سر و کول نظام بالا میرود که نمیداند چطور جمعش کند. ادعای «آزاد بودن انتخابات» در این نظام در شرایطی است که حکم مخالفت با نظر مهندسان دستآموز ولیفقیه، در شورای نگهبان، که با منقاش ولایت، کاندیداهای سرسپرده به نظام را، دانه به دانه از خم ترشی بیرون کشیده و اعلام کردهاند، برابر با مفسد فیالارض و اعدام است! (3)
دادستان رژیم در همین برنامه تلویزیونی یادش نمیرود که در کنار اعلام زنده بودن مناظرهها، گوش کاندیداها را هم بکشد و ضمن تهدید، بگوید:
«به صراحت قانون و به موجب ماده 68 قانون انتخابات رسانههای دولتی و دارای بودجه عمومی حق ندارند له یا علیه نامزدها تبلیغ کنند البته نقد برنامهها بهصورت مستدل ممنوعیت ندارد و مقام تشخیص نقد هم مرجع قضایی است»
«از همه روزنامهها میخواهیم که در چارچوب قانون عمل کنند و بدانند که هر روز رصد میشوند...»
«امنیت کشور در هر زمان و مکانی اولویت بسیار مهم ماست و این امنیت آسان به دست نیامده و هزینههای فراوانی بابت آن دادهایم و اجازه نخواهیم داد از طریق برخی شبکهها این امنیت به مخاطره بیفتد».
طرح مسائلی مانند «امنیت کشور»، «خطوط قرمز نظام»، «عمل در چارچوب قانون»، «تهدید روزنامههای حکومتی به رصد شدن روزانه»، «تشکیل ستاد رسیدگی به جرایم انتخاباتی» و... از زبان دادستان ارتجاع، همه و همه بیانگر «نگرانی» و «ترس» خامنهای از به میدان آمدن عنصر اجتماعی در خلال انتخابات نمایشی است؛ که البته کسی جز ولیفقیه و عمله و عساکره او را نخواهد ترساند.
پانوشت:
خبرگزاری حکومتی تسنیم- 3اردیبهشت.
همان منبع.
امام میفرمایند: «اگر کسی بخواهد فساد کند و به مردم بگوید که این شورای نگهبان کذا این فساد است یک همچو آدمی مفسد است و باید تحت تعقیب مفسد فی الارض قرار بگیرد. تعقیب مفسد فی الارض میدونید چیه؟ تعقیب مفسد فی الارض اعدامه» - آخوند علمالهدی.
از این زمره است، داستان مناظرههای تلویزیونی کاندیداهای دستچین و از فیلتر شورای نگهبان گذشته ریاست جمهوری. ولیفقیه دورخیز کرده بود تا با عبرت گرفتن از مناظره تلویزیونی سال 88 زمینههای به میدان آمدن عنصر اجتماعی را بخشکاند. با این نیت قبل از اعلام کاندیداهای از فیلتر گذشته، مناظره زنده را ممنوع کرد و بهطرزی مفتضح، رسوا و ناشیانه سانسور حکومتی را -حتی در حق کاندیداهای دستچپن خود- به نمایش گذاشت. این اقدام آنقدر خارج از نرم و فرمایشی بود که داد مهرههای خودش را نیز درآورد و هر کدام انگشت اتهام را به سوی دیگری گرفته و با ورد «کی بود؟ کی بود؟ من نبودم» به انگ زدن به هم پرداختند. کار تا جایی بیخ پیدا کرد که کیهان شریعتمدار هم مدافع مناظره زنده شد و از مزایای آن داد سخن سرداد. سرانجام مجموعه فشارها و نقزدنها باعث شد تا ولیفقیه به فاصله چند روز از تصمیم گرفته و غلط کرده، عقب بنشیند، و از زبان دادستان کل خود، در برنامه «نگاه یک» تلویزیون حکومتی، حرف قبلی را پس بگیرد. به این میگویند: «کش و قوس پلنگ صورتی».
در اظهارات این بهاصطلاح «دادستان کل» ولیفقیه دقت کنید:
«در جلسه قبلی این کمیته بحث شد که خاطره خوبی از مناظرهها در اذهان شکل نگرفته و بعضاً مطالب و برخوردها طوری بود که نوعی التهاب به وجود آورد؛ نگرانیها این بود که خدای ناکرده در پخش زنده دوباره، مسایلی پیش آید که اخلاق انتخاباتی مخدوش شود و یا مغایر با شأن نظام باشد لذا با اکثریت آرا پخش مناظرهها بهصورت برنامه ضبط شده تصویب شد. اما بهدنبال این تصمیم افکار عمومی و کاندیداها بهدنبال پخش زنده مناظرهها بودند و لذا در جلسه اخیر این کمیته پخش زنده مناظرهها تصویب شد.» (1)
کسی نیست که به این پلنگ صورتی بگوید: آخر تو که دل و جرأت و عرضه عر و تیزکردنهای خمینیوار نداری، چرا خودت را مضحکه عالم و آدم میکنی؟! آن «سبو بشکست و آن پیمانه ریخت».
باقی ماجرا دیگر روضهخوانیهای مهوع و تکراری است و گوشهای پرشده به نشنیدن آن عادت دارند. اظهاراتی مانند «تمام افرادی که برای برنامههای انتخاباتی به استانها و شهرهای مختلف میروند، باید خطوط قرمز نظام را رعایت کنند»، یا تشکیل «شعبه رسیدگی به تخلفها و جرائم»، و «رعایت اخلاق انتخاباتی»، حرف و حدیثی بیش نیست و احدی برای آن تره خورد نمیکند. مهم روشدن پاشنه آشیل «مقام معظم!» در این «نرمشهای ذلیلانه!» و پلنگ صورتیوار است.
از اینکه بگذریم، بله، «کدام انتخابات در جمهوری اسلامی آزاد نبوده که دائماً میگویید ”انتخابات آزاد“ ؟!» (2) آزادی آنقدر از سر و کول نظام بالا میرود که نمیداند چطور جمعش کند. ادعای «آزاد بودن انتخابات» در این نظام در شرایطی است که حکم مخالفت با نظر مهندسان دستآموز ولیفقیه، در شورای نگهبان، که با منقاش ولایت، کاندیداهای سرسپرده به نظام را، دانه به دانه از خم ترشی بیرون کشیده و اعلام کردهاند، برابر با مفسد فیالارض و اعدام است! (3)
دادستان رژیم در همین برنامه تلویزیونی یادش نمیرود که در کنار اعلام زنده بودن مناظرهها، گوش کاندیداها را هم بکشد و ضمن تهدید، بگوید:
«به صراحت قانون و به موجب ماده 68 قانون انتخابات رسانههای دولتی و دارای بودجه عمومی حق ندارند له یا علیه نامزدها تبلیغ کنند البته نقد برنامهها بهصورت مستدل ممنوعیت ندارد و مقام تشخیص نقد هم مرجع قضایی است»
«از همه روزنامهها میخواهیم که در چارچوب قانون عمل کنند و بدانند که هر روز رصد میشوند...»
«امنیت کشور در هر زمان و مکانی اولویت بسیار مهم ماست و این امنیت آسان به دست نیامده و هزینههای فراوانی بابت آن دادهایم و اجازه نخواهیم داد از طریق برخی شبکهها این امنیت به مخاطره بیفتد».
طرح مسائلی مانند «امنیت کشور»، «خطوط قرمز نظام»، «عمل در چارچوب قانون»، «تهدید روزنامههای حکومتی به رصد شدن روزانه»، «تشکیل ستاد رسیدگی به جرایم انتخاباتی» و... از زبان دادستان ارتجاع، همه و همه بیانگر «نگرانی» و «ترس» خامنهای از به میدان آمدن عنصر اجتماعی در خلال انتخابات نمایشی است؛ که البته کسی جز ولیفقیه و عمله و عساکره او را نخواهد ترساند.
پانوشت:
خبرگزاری حکومتی تسنیم- 3اردیبهشت.
همان منبع.
امام میفرمایند: «اگر کسی بخواهد فساد کند و به مردم بگوید که این شورای نگهبان کذا این فساد است یک همچو آدمی مفسد است و باید تحت تعقیب مفسد فی الارض قرار بگیرد. تعقیب مفسد فی الارض میدونید چیه؟ تعقیب مفسد فی الارض اعدامه» - آخوند علمالهدی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر