پنجشنبه شب گذشته (31فروردین) شورای نگهبان ارتجاع 6نفر را بهعنوان کاندیدای نمایش انتخابات پیش رو که قرار است روز 29 اردیبهشت روی صحنه بیایند اعلام کرد. سخنگوی شورای نگهبان خامنهای در توجیه اینکه چگونه طی مدتی کوتاه و 5روز زودتر از موعد مقرر، «صلاحیت» 1636نفر را بررسی نموده و همه آنها بهجز 6نفر را فلهیی حذف کرده، به سفسطهبازی سخیفی متوسل شد و مدعی گردید: «ما چون چیزی به نام عدم تأیید صلاحیت یا رد صلاحیت اصطلاحاً نداریم، قانونگذار زمان یا مرجعی را برای بررسی شکایت ندارد». (1) و به این ترتیب با به معرض نمایش گذاشتن یک «مهندسی» روباز و رسوا، خود را از دردسر بررسی صوری شکایتها هم که سالهای گذشته موجب کشمکش بسیار میشد، خلاص کرد.
البته روشن است که اکثر داوطلبان شرکت در این سیرک، نقش دکور این نمایش را داشتند. بحث صرفاً روی افراد مشخص است و در دورههای قبل، اعلام نتایج و کشمکش باندها بر سر رد یا تأیید صلاحیت این افراد چندین روز طول میکشید و تا مدتها سوژه جنگ و دعوا در رسانهها بود، اما این بار به علت حضور شقاقلوسی به نام محمود احمدینژاد، به نظر میرسد هر دو باند اصلی بر سر جراحی و دک کردن او و گرفتن فرصت مانور و تبلیغات، از او و دار و دستهاش، با هم بر سر ترکیبی که اعلام شد، کنار آمدند.
به این ترتیب که ۶کاندیدای معرفی شده، بهطور مساوی (3 به ۳) بین طرفین تقسیم شده؛ در هر طرف یک کاندیدای اصلی و یک کاندیدای کمکی در نظر گرفته شده و نفر سوم هم نقش ژوکر و پوشال ضربهگیر دارد؛ این ژوکر در طرف روحانی، هاشمی طبا و در طرف مقابل، میرسلیم است.
بدیهی است که این توافق صرفاً مقطعی و تاکتیکی بوده و دعوای اصلی تا هنگامی که سرانجام یکی از صندوق دربیاید، روحانی یا کاندیدای مور نظر خامنهای، به قوت خود باقی است.
در مورد کاندیدای باند روحانی که خود اوست، ابهامی وجود ندارد، اما در باند ولیفقیه، با وجود قالیباف و رئیسی در کنار یکدیگر، ابهام و گمانهزنیهای زیادی وجود دارد؛ البته مسجل است که آخوند رئیسی گزینه اول خامنهای است؛ اما تحقق آن بسیار دشوار است؛ چرا که داغ ننگ جلاد 67 بر پیشانی این آخوند جنایتکار کوبیده شده و او در کانون نفرت مردم قرار دارد و افکار عمومی بهشدت علیه اوست؛ ممکن است در بیست و چند روزی که تا موعد انتخابات مانده، خامنهای به این نتیجه برسد که شکست رئیسی قطعی است و اگر او با نتیجه مفتضحانهیی شکست بخورد، به میزان زیادی شانسش برای ولایت فقیهی را هم از دست میدهد و این شکستی مضاعف برای خامنهای است؛ بنابراین برای احتیاط قالیباف را هم وارد این بازی کرده تا اگر به این نتیجه رسید که رئیسی جواب ندارد، بهطور بهاصطلاح آبرومندانه! به نفع قالیباف کنار بکشد و قالیباف که برای او هم هزینه هنگفتی شده، کاندیدای اصلی ولیفقیه باشد.
طبعاً کنار رفتن رئیسی با هر توجیه و دجالگری، یک عقبنشینی و شکست سنگین برای خامنهای است؛ اما اگر او وارد مرحله رأیگیری بشود و با یک نتیجه مفتضحانه که با عدد و رقم هم بیان میشود، شکست بخورد؛ شکست خامنهای خیلی بارز و برجسته میشود.
نکتة مهم دیگر، این است که رئیسی تا وقتی کنار نرفته، موضوع قتلعام داغ خواهد بود و باند رقیب هم اگر چه در مطرح کردن سابقه رئیسی و قتلعام67 دچار محذور است، (چون آنها هم در قتلعام و کشتار دست دارند و از جمله وزیر دادگستری آخوند روحانی عضو هیأت قتلعام به آن افتخار میکند)، اما به هر حال خواهد کوشید از فضای تنفر اجتماعی، علیه جلاد67، به نفع خود استفاده میکند. این قضیه آن قدر جدی است که یکی از مهرههای باند خامنهای ضمن مطرح کردن فرض کنار رفتن رئیسی، بهطور خیلی روباز و مفتضحانهیی باند رقیب را تهدید کرده که اگر «کسی جرأت پیدا کند» و روی سابقه جلادی رئیسی برود و مباحث سال 67 را که «خط قرمز نظام است» پررنگ کند، با او کاری میکنند که «دیگر نتواند در کشور زندگی کند». (2)
وقتی کار به چنین تهدیدهایی میکشد، معنایی جز شکست و مفتضح شدن نه فقط خامنهای، بلکه کل نظام ندارد و این هم شکستی است که مردم و مقاومت ایران و خون جوشان آن 30هزار قهرمان سر بدار که مرگ را به آری گفتن به خمینی، هیولای آدمخوار تاریخ ایران، ترجیح دادند به این نظام پلید تحمیل کردهاند.
پانویس: ـــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ اظهارات کدخدایی ـ تلویزیون رژیم ـ 31فروردین 96
2 ـ ناصر ایمانی در سایت حکومتی نامه نیوز- اول اردیبهشت 96 «بعید نیست ابراهیم رئیسی به نفع کاندیدای دیگری کنار برود، زیرا ساز و کار جمنا را پذیرفته و این امکان وجود دارد... (اما) اگر فردی بخواهد مباحث قضایی سال 67 را به نوعی پررنگ کند مطمئناً باعث رد صلاحیت و ایجاد مشکل برای همان فرد خواهد شد، زیرا این موضوع خط قرمز نظام است. اگر کسی جرأت پیدا کند و بخواهد در خصوص اینگونه موارد صحبت و اعتراضی انجام دهد، آن وقت پروندههایی از آنها بیرون خواهد آمد که دیگر نتوانند در کشور زندگی کنند؛ به همین دلیل نباید وارد اینگونه مسائل شد...».
البته روشن است که اکثر داوطلبان شرکت در این سیرک، نقش دکور این نمایش را داشتند. بحث صرفاً روی افراد مشخص است و در دورههای قبل، اعلام نتایج و کشمکش باندها بر سر رد یا تأیید صلاحیت این افراد چندین روز طول میکشید و تا مدتها سوژه جنگ و دعوا در رسانهها بود، اما این بار به علت حضور شقاقلوسی به نام محمود احمدینژاد، به نظر میرسد هر دو باند اصلی بر سر جراحی و دک کردن او و گرفتن فرصت مانور و تبلیغات، از او و دار و دستهاش، با هم بر سر ترکیبی که اعلام شد، کنار آمدند.
به این ترتیب که ۶کاندیدای معرفی شده، بهطور مساوی (3 به ۳) بین طرفین تقسیم شده؛ در هر طرف یک کاندیدای اصلی و یک کاندیدای کمکی در نظر گرفته شده و نفر سوم هم نقش ژوکر و پوشال ضربهگیر دارد؛ این ژوکر در طرف روحانی، هاشمی طبا و در طرف مقابل، میرسلیم است.
بدیهی است که این توافق صرفاً مقطعی و تاکتیکی بوده و دعوای اصلی تا هنگامی که سرانجام یکی از صندوق دربیاید، روحانی یا کاندیدای مور نظر خامنهای، به قوت خود باقی است.
در مورد کاندیدای باند روحانی که خود اوست، ابهامی وجود ندارد، اما در باند ولیفقیه، با وجود قالیباف و رئیسی در کنار یکدیگر، ابهام و گمانهزنیهای زیادی وجود دارد؛ البته مسجل است که آخوند رئیسی گزینه اول خامنهای است؛ اما تحقق آن بسیار دشوار است؛ چرا که داغ ننگ جلاد 67 بر پیشانی این آخوند جنایتکار کوبیده شده و او در کانون نفرت مردم قرار دارد و افکار عمومی بهشدت علیه اوست؛ ممکن است در بیست و چند روزی که تا موعد انتخابات مانده، خامنهای به این نتیجه برسد که شکست رئیسی قطعی است و اگر او با نتیجه مفتضحانهیی شکست بخورد، به میزان زیادی شانسش برای ولایت فقیهی را هم از دست میدهد و این شکستی مضاعف برای خامنهای است؛ بنابراین برای احتیاط قالیباف را هم وارد این بازی کرده تا اگر به این نتیجه رسید که رئیسی جواب ندارد، بهطور بهاصطلاح آبرومندانه! به نفع قالیباف کنار بکشد و قالیباف که برای او هم هزینه هنگفتی شده، کاندیدای اصلی ولیفقیه باشد.
طبعاً کنار رفتن رئیسی با هر توجیه و دجالگری، یک عقبنشینی و شکست سنگین برای خامنهای است؛ اما اگر او وارد مرحله رأیگیری بشود و با یک نتیجه مفتضحانه که با عدد و رقم هم بیان میشود، شکست بخورد؛ شکست خامنهای خیلی بارز و برجسته میشود.
نکتة مهم دیگر، این است که رئیسی تا وقتی کنار نرفته، موضوع قتلعام داغ خواهد بود و باند رقیب هم اگر چه در مطرح کردن سابقه رئیسی و قتلعام67 دچار محذور است، (چون آنها هم در قتلعام و کشتار دست دارند و از جمله وزیر دادگستری آخوند روحانی عضو هیأت قتلعام به آن افتخار میکند)، اما به هر حال خواهد کوشید از فضای تنفر اجتماعی، علیه جلاد67، به نفع خود استفاده میکند. این قضیه آن قدر جدی است که یکی از مهرههای باند خامنهای ضمن مطرح کردن فرض کنار رفتن رئیسی، بهطور خیلی روباز و مفتضحانهیی باند رقیب را تهدید کرده که اگر «کسی جرأت پیدا کند» و روی سابقه جلادی رئیسی برود و مباحث سال 67 را که «خط قرمز نظام است» پررنگ کند، با او کاری میکنند که «دیگر نتواند در کشور زندگی کند». (2)
وقتی کار به چنین تهدیدهایی میکشد، معنایی جز شکست و مفتضح شدن نه فقط خامنهای، بلکه کل نظام ندارد و این هم شکستی است که مردم و مقاومت ایران و خون جوشان آن 30هزار قهرمان سر بدار که مرگ را به آری گفتن به خمینی، هیولای آدمخوار تاریخ ایران، ترجیح دادند به این نظام پلید تحمیل کردهاند.
پانویس: ـــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ اظهارات کدخدایی ـ تلویزیون رژیم ـ 31فروردین 96
2 ـ ناصر ایمانی در سایت حکومتی نامه نیوز- اول اردیبهشت 96 «بعید نیست ابراهیم رئیسی به نفع کاندیدای دیگری کنار برود، زیرا ساز و کار جمنا را پذیرفته و این امکان وجود دارد... (اما) اگر فردی بخواهد مباحث قضایی سال 67 را به نوعی پررنگ کند مطمئناً باعث رد صلاحیت و ایجاد مشکل برای همان فرد خواهد شد، زیرا این موضوع خط قرمز نظام است. اگر کسی جرأت پیدا کند و بخواهد در خصوص اینگونه موارد صحبت و اعتراضی انجام دهد، آن وقت پروندههایی از آنها بیرون خواهد آمد که دیگر نتوانند در کشور زندگی کنند؛ به همین دلیل نباید وارد اینگونه مسائل شد...».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر