۱۳۹۰ شهریور ۲, چهارشنبه

خانم فروزان عبدی پیربازاری, کاپیتان تیم والیبال ایران





مشخصات

سن: ۳۱
ملیت: ايراني
مذهب: اسلام (شيعه)
وضعیت خانوادگی: مجرد
تحصیلات: ديپلم متوسطه
شغل: دانشجو
مرتبه و موقعیت —

مورد حقوقی

تاریخ اعدام مرداد ۱۳۶۷ — شهریور ۱۳۶۷
محل زندان اوين، تهران, ايران
نحوه اعدام حلق آویز
اتهامات محاربه با خدا، رسول خدا و نايب امام زمان; پندار و/يا گفتار ضد انقلابي
ملاحظات

خانم فروزان عبدی پیربازاری یکی از قربانیان کشتار جمعی زندانیان سیاسی ۱۳٦۷ است. اکثر زندانیان اعدام شده از اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران بودند. علاوه بر آن، گروه های مارکسیست لنینیستی مخالف جمهوری اسلامی مثل سازمان فدائیان خلق (اقلیت) و حزب پیکار، فعالان احزابی چون حزب توده و فدائیان خلق (اکثریت) که فعالیتی در مخالفت با جمهوری اسلامی نداشتند نیزازقربانیان این کشتار بودند. اطلاعات تکمیلی در مورد این کشتار به وسیله بنیاد برومند از خاطرات آیت الله منتظری، گزارشات سازمانهای حقوق بشر، و مصاحبه با خانواده ها و خاطرات شهود جمع آوری شده است.

خبر اعدا‌‌‌م خانم عبدی توسط سازمان مجاهدین خلق ایران درکتاب "جنایت علیه بشریت" (که شامل ٣٢٠٨ نام قربانیان سال ۱۳٦۷ است) منتشر شد. نام خانم عبدی در گزارش گزارشگر ویژه کمیسیون حقوق بشر شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد (۲ نوامبر ۱۹۸۹) توسط رینالدو گالیندوپول (السالوادور)، و نیز در کتاب "کشتار ٦٧" نوشته آقای مسعود انصاری ذکر شده است. اطلاعات تکمیلی از سایت بیداران، سایت اینترنتی سازمان مجاهدین خلق، گزارش منیره برادران، که در چند دوره از مدت زندگیش در زندان با وی همبند بود، و از خاطرات مینا انتظاری یکی دیگر از همبندان خانم عبدی گرفته شده است.

خانم عبدی متولد تهران در سال ١٣٣٦، کاپیتان تیم والیبال ایران و از هواداران سازمان مجاهدین خلق بود. به گفته همبندانش، یکی از محبوب ترین چهره های زندان بود. او به خاطر رفتار باز و بردبارانه با همه زندانیان مورد احترام آنها بود. یک بار در زندان قزل حصار( بند ۳ واحد۳) در مقابل تواب مسئول اتاق، که به یک زندانی چپی دستور می داد که ظرفش را از بقیه جدا کند، ایستاد و به او گفت که مسئله نجس و پاکی مشکل آنها نیست، بلکه مشکل خود این تواب است و این اوست که باید ظرفش را از بقیه جدا کند. خانم عبدی در زندان روحیه ورزشکاری خود را همچنان نگاه داشته بود و در دوره کوتاهی که زندانیان قزل حصار از زمین بازی برخوردار بودند، او به رغم ممنوعیت ورزش دسته جمعی، مسابقات والیبال ترتیب می داد.

دستگیری و بازداشت

خانم فروزان عبدی پیر بازاری در سال١٣٦٠دستگیر شد. سایت سازمان مجاهدین به نقل از یکی از همبندانش می نویسد: "او رادراوائل سال ١٣٦١ در بند ۸ قزلحصار ديدم. آنجا يك بند تنبيهی بود و گاه در هر سلول بجای ٣ نفر، ٢٥ تا ٣٠ نفر را جا داده بودند... فروزان را دراواخر سال ١٣٦١ به اتفاق چند نفر دیگر در يک دستشويی جا دادند. آن‌جا آن قدر كثيف بود كه همه‌شان دچار بيماری پوستی شدند. سپس آنها را به سلولهای انفرادی گوهردشت منتقل کردند و فروزان تا اواخر سال ١٣٦٣ در آنجا بود."

بنا به گزارش خانم برادران، مسئولان زندان خانم عبدی را به خاطر مقاومتش در مقابل برخوردهای توهین آمیز نگهبانان و مقررات ضدانسانی آنها، بیش از یک سال (از پاییز سال ۱۳٦۲ تا زمستان ١٣٦٣) برای تنبیه در سلولهای انفرادی گوهردشت نگه داشتند. در سلولهای انفرادی گوهردشت زندانی از داشتن هر نوع ارتباطی با دیگر زندانیان، گرفتن روزنامه و هواخوری و گاه حتی ملاقات با خانواده محروم بود.

بعد از آن تا سال ١٣٦٥ در قزل حصار بود و سپس به اوین منتقل شد و به خاطر اعتراض به رفتار غیر انسانی زندانبانان عموماً در بندهای تنبیهی و اتاقهای دربسته به سر می برد. در بندهای تنبیهی، در اتاقها بسته بود و زندانیان سه بار به مدت ۳٠ دقیقه اجازه بیرون آمدن از اتاق داشتند. رفتن به توالت، شستشوی خود، ظرفها و لباسها در این زمان محدود باید انجام می شد.

دادگاه

درباره جلسه یا جلسات دادگاه ه خانم عبدی اطلاعی در دست نیست. در اولین دادگاه وی به ۵ سال زندان محکوم شده بود ولی پس از اتمام دوره محکومیت آزاد نشد.

(شرط آزادی از زندان، حتی پس از اتمام محکومیت، اعلام انزجار از همه گروه ها و به ویژه آن گروه سیاسی بود، که زندانی به خاطر وابستگی به آن دستگیر شده بود و همپنین تعهد مبنی بر اینکه زندانی پس از آزادی دیگر هیچ نوع فعالیت سیاسی انجام ندهد. در سالهای اول دهه ۱۳٦٠ «اعلام انزجار» باید در حضور دیگر زندانیها صورت می گرفت. بعدها مقامات به اعلام انزجار کتبی رضایت دادند. بعد از کشتار ۱۳٦۷ گاه شرط آزادی به دادن تعهد محدود شد. خیلی وقتها اتفاق می افتاد که زندانی حتی پس از اعلام انزجار هم، اگر رفتار و برخوردهایش مورد رضایت نگهبانان و توابها نبود، آزاد نمی شد. علاوه بر اینها خانواده برای آزادی او موظف به گذاشتن وثیقه و ضامن بود.)

طبق اطلاعات موجود در مورد قربانیان سال ۱۳٦۷ دادگاهی رسمی با حضور وکیل و دادستان برای آنها تشکیل نشد. زندانیانی که در سال ٦۷ اعدام شدند برای پاسخ به چند سوال در مقابل یک هیئت ویژه ۳ نفری، که متشکل از یک قاضی شرع، نماینده ای از وزارت اطلاعات و دادستان تهران، برده شدند. این هیئت از زندانیان چپ گرا سوالاتی در ارتباط با عقاید آنها و اعتقادشان به خدا و مذهب می کرد.

خانواده‌های قربانیان کشتار سال ۱۳٦۷ به محاکمات غیرعادلانه و غیر قانونی که به اعدام هزارها زندانی در ظرف چند ماه منجر شد، به شدت اعتراض کرده اند. در نامه‌ای که در سال ۱۳٦۷ به وزیر دادگستری وقت، حسن حبیبی نوشتند، سیاست رسمی پنهان کاری در رابطه با این اعدام ها را به پرسش کشیده‌‌ و آن را دال بر غیر قانونی بودن اعدام ها شمرده‌اند. آن ها یاد آور شده اند که اکثریت قریب به اتفاق قربانیان زندانیانی بودند که قبلاً در محاکم شرع به حبس محکوم شده بودند و در حال گذراندن دوران محکومیت خود و یا به پایان رساندن آن بودند. این زندانیان دوباره دادگاهی شده و به سرعت به مرگ محکوم شدند.

اتهامات

مقامات قضایی جمهوری اسلامی علناً اتهامی به قربانیان اعدام‌های جمعی سال ١٣٦۷ وارد نکردند. بستگان قربانیان در نامه خود به وزیر دادگستری و در نامه دیگری که در سال هزار و سیصد و هشتاد و یک به گزارشگر مخصوص سازمان ملل متحد، که به ایران سفر کرده بود، نوشته‌اند، به اتهاماتی نظیر "ضد انقلاب، ضد دین، و ضد اسلام" و یا انتساب قربانیان "... به عملیات نظامی ... در مرزهای کشور"، که گویا اساس محکومیت عزیزان‌شان بوده اشاره نموده‌اند.

حکمی ازآیت الله روح الله خمینی که در خاطرات حسینعلی منتظری، قائم مقام رهبری در آن زمان، به چاپ رسیده است اظهارات خانواده‌های قربانیان را در رابطه با اتهامات وارده تأئید می‌کند. در این حکم آیت الله خمینی از اعضای سازمان مجاهدین خلق به عنوان "منافقانی" یاد نموده که به اسلام اعتقاد ندارند و نوشته است: "کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می کنند محارب و محکوم به اعدام می باشند".

مدارک و شواهد

در گزارش این اعدام نشانی از مدارک ارائه شده علیه متهم نیست.

دفاعیات

از دفاعیات متهم اطلاعی در دست نیست. خویشان قربانیان درنامه خود یادآورمی شوند که به عزیزان‌شان در دادگاه فرصت دفاع داده نشد. در همین نامه، در پاسخ این اتهام که زندانیان با اعضاء مسلح سازمان مجاهدین خلق در حمله به نیروهای مسلح جمهوری اسلامی همکاری داشته اند چنین آمده که این ادعا‌ها "با توجه به اوضاعی که در زندان ها حاکم بوده، به طور کلی باطل است، چرا که فرزندان ما در سخت ترین شرایط بسر می بردند، ملاقاتهای پانزده روز یک بار آن هم به مدت ده دقیقه از پشت شیشه و به وسیله تلفن و محرومیت اینان از داشتن هرگونه وسیله ارتباط با خارج زندان، که ما آن را در هفت سال اخیر تجربه کرده‌ایم، حقانیت ادعای ما را به اثبات می رساند."

حکم

از جزئیات این حکم اعدام اطلاعی در دست نیست. به گفته همبندانش خانم فروزان عبدی پیر بازاری در اوائل مرداد ١٣٦٧ از بند به سلولهای آسایشگاه برده شد و دیگر به بند باز نگشت. گفته می شود که وی در قتل عام زندانیان سیاسی، جزو اولين دسته از زنان مجاهد بود که به دار آویخته شد. زندانیانی که بعداً در آسایشگاه زندانی بودند بر دیوار یکی از سلولها شعری دیده بودند که ممکن است از خانم عبدی به جا مانده باشد:

"خدایا کمکم کن تا همچون عبدی شایسته، شمع فروزان راه تو باشم".

بنا به اطلاعات موجود مسئولان زندان خبر اعدام این زندانیان را به همراه وسائلشان بعد از ماهها به خانواده آنها دادند ولی اجسادشان را به آنها ندادند. زندانیان در گورهای جمعی به خاک سپرده شده اند. مقامات به خانواده زندانیان هشدار دادند که برای عزیزانشان مراسم سوگواری برگزار نکنند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر