۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۰, پنجشنبه

باغ سبز «سرمایه گذاری خارجی»



(قسمت آخر) - سخن روز - علیرضا یعقوبی در بخش نخست این بحث از شرایط خاص سرمایه گذاری در عصر جهانی شدن سخن رفت و حال می خواهیم به سراغ شرایط عام و وضعیت اقتصاد ایران سخن بگوئیم و اینکه آیا در شرایط موجود و با توجه به وضعیت رژیم آخوندی اصولا چیزی بنام «سرمایه گذاری خارجی» محلی از اعراب دارد؟. راه رشد اقتصادی: اصولا هر نظام سیاسی از یک «راه رشد اقتصادی» تابعیت می کند و بر آن مبنا تمامی فعالیت های اقتصادی را سازماندهی کرده و مدیریت می نماید چرا که روابط اقتصادی مبنای هرگونه تحولات دیگر در جوامع انسانی هستند و شاخص رشد هر کشوری در عادلانه بودن روابط اقتصادی و فراهم آوردن شرایط «استفاده همگانی از فرصت های برابر» سنجیده می شود. به ضرس قاطع رژیم ولایت فقیه تنها رژیمی در دنیای امروز است که هنوز بعد از ۳۶ سال از حاکمیتش شیوه مشخصی را بعنوان «راه رشد اقتصادی» برنگزیده است. خمینی بنیانگذار این رژیم سبکسرانه اعلام کرد که «اقتصاد مال خر است» و تکلیف خود را برای همیشه با «اقتصاد» مشخص ساخت. مدلی که امروز بعنوان راه رشد اقتصادی مطرح است و بجز چند کشور که اقتصاد متمرکز دولتی را «راه رشد سوسیالیستی» نام نهاده و از این مدل پیروی می کنند، در دیگر کشورهای جهان «اقتصاد بازار» «Market Economy» بعنوان یگانه راه رشد اقتصادی پذیرفته شده است. «سازمان تجارت جهانی» «World Trade Organization» بر مبنای همین راه رشد شکل گرفته و کشورهای مختلف چه کشورهای صنعتی و چه در حال رشد عضو این سازمان هستند بطوریکه در حال حاضر بیش از ۱۶۰ کشور جهان عضو این سازمان جهانی با مخفف «WTO» هستند. تلاش رژیم آخوندی برای عضویت در این سازمان جهانی بخاطر دارا نبودن شرایط عضویت در این سازمان تا کنون راه بجایی نبرده است. رژیم آخوندی علیرغم اینکه از کثیف ترین و آلوده ترین و ناشفاف ترین روابط اقتصادی در درون برخوردار است، بطوریکه بنا به اعلام موسسه شفافیت بین‌الملل (Transparency International)، ایران در رتبه ۱۳۶ در عدم شفافیت و فساد اقتصادی را در سال ۲۰۱۴ قرار داشته است، در برون دم از مخالفت با «نظام سلطه» یعنی همان «نظام سرمایه داری جهانی» می زند!! و مسلما چنین کشوری از شرایط لازم برای عضویت در سازمان تجارت جهانی برخوردار نیست و اصولا ایران تحت حکومت ملایان هیچ تطابقی با برنامه ها و اهداف این سازمان جهانی ندارد. سرمایه داری در ایران: نظام سرمایه داری طی یک روند تغییر و تبدیل از نظام کهنه فئودالی و طی پروسه های مختلف و در مبارزه و با شرایط پیشین شکل گرفت و در نهایت به یک انقلاب از «پائین» و از دل توده ها در راستای سرنگونی تمام عیار نظام کهنه فئودالی و روابط حاکم بر آن تبدیل شد و لذا نظام نوین برای خود اهداف و رسالتی قائل بود. «دمکراسی» بشکلی که امروز در کشورهای پیشرفته صنعتی حاکم است از دستاوردهای بلافصل رسالتی است که شکل گیری روابط تولیدی بدنبال آن بود. تغییر بافت اقتصادی در ایران برخلاف آنچه که در کشورهای صنعتی بوقوع پیوست، بصورت فرمایشی از«بالا» تحقق یافت و «اراده ملوکانه» بجای «اراده ملت» نشست و «فئودال دیروزی» یکشبه به «سرمایه دار امروزی» تبدیل شد. سیکل معیوب از همینجا شکل گرفت و لذا شکل گیری و رشد و نضج روابط تولیدی در این جامعه عقیم ماند و روابط کمپرادوری یا دلالی زالو صفتانه شکل گیری روابط تولیدی و رشد نیروهای مولد را پس زد. لذا سرمایه داری ایران از بدو تولد فاقد شناسنامه و هویت و اصالت و برنامه و رسالت بود. حال بعد از سقوط رژیم گذشته، با ندانم کاری رژیم مادون تاریخی ولایت فقیه، همان روابط نیم بند گذشته جایش را به یک نظام سراپا فاسد داد. با پایان یافتن جنگ ۸ ساله و تهی شدن خزانه کشور، دولت سازندگی هاشمی رفسنجانی برای دریافت وام از «بانک جهانی» و بکاربستن نسخه های این بانک برای اقتصاد کشورهایی همچون ایران، طی یک بدعت بغایت فساد برانگیز دست نهادها و وزارتخانه ها و بالاخص نهادهای نظامی و امنیتی را در فعالیتهای اقتصادی باز گذاشت و این وزارتخانه ها و نهادها به صندوق ها و مؤسسه های مالی و بنیادهایی وابسته به شخص ولی فقیه افزوده شدند که هر کدام به دولتی در دل دولت اصلی تبدیل شدند. آخوندی که روزگاری در دهه ۵۰ از مشهد به مرحوم حاج محمد مدیر شانه چی تلفن می کرد که در ماههای رمضان و محرم برایش در تهران چند منبر بگیرد تا از قبل آن ارتزاق کند، امروز در جایگاه «ولی فقیه» صاحب بزرگترین امپراطوری مالی در خاورمیانه شده است و دم از مبارزه با «نظام سلطه» می زند. تنها یک نهاد وابسته به او در مشهد تحت عنوان «استان قدس رضوی» از تولید ماست و پنیر و بیسکویت و روغن و کلوچه گرفته تا مونتاژ اتومبیل فعال مایشاء است و بصورت انحصاری فعالیت اقتصادی دارد. بنا به اعتراف احمدی نژاد رئیس جمهور منتخب خامنه ای، سپاه پاسداران دارای دهها اسکله وارداتی غیرقانونی است که از آن برای قاچاق کالا استفاده می شود. این نهاد به هیچ مرجع دولتی پاسخگو نیست. همین نهاد بیشترین بهره از در شرایط تحریم جهانی نصیبش شد. در یک کلام در ایران صدها نهاد اقتصادی وجود دارند که اقتصادی رانتی را در این کشور بلا زده هدایت می کنند که هر کدام تبدیل به یک مافیای سیاسی و اقتصادی تبدیل شده و تنگ نظری ها و بعضا نفوذ در حیطه کاری یکدیگر نهایتا به درگیری داخلی این مافیاهای سیاسی و اقتصادی راه برده که گاها به برخوردهای نظامی منجر شده است. چنین «شتر گاو پلنگ»ی که بر آن نام «اقتصاد اسلامی» گذاشته اند، اقتصادی است بغایت رانتی، فاسد و ضد ارزش ها و باورهای اولیه انسانی که تنها تداعی گر نفوذ و بسط شدن تئوری داروین از دنیای حیوانی به عالم انسانی آنهم در رژیم ولایت فقیه است که نامی جز «Social Darwinism»،«دارونیسم اجتماعی» نمی توان بر آن گذاشت. شاتید به همین خاطر است که محمد رضا نقدی فرمانده بسیج رژیم ادعا کرد که عکس ولی فقیه در جنگل ها هم دیده شده است!!. حکومتی که بخاطر خصوصیات منحصر بفردش موجبات فرار «سرمایه های انسانی و مادی داخلی» را آنهم در چنان ابعاد دهشتناکی فراهم آورده است بطوریکه کشورهایی همچون دبی و ترکیه به منابع فعال جذب سرمایه های ایرانیان تبدیل شده اند، چگونه
خواهد توانست «سرمایه گذاران خارجی» را جذب چنین «گاو دکفته بازاری» (۱) کند. این رژیم حتی در امر خصوصی سازی باشگاههای ورزشی کشور عاجز است، چگونه می تواند سرمایه گذار خارجی را جذب کند؟. بطور مشخص بخوانید از پوری حسینی رئیس سازمان خصوصی سازی که در رابطه فروش باشگاههای مصادره شده پرسپولیس و استقلال می گوید: «خریداری فاقد اهلیت باشد صلاحیت او قبول نخواهد شد.» «اهلیت» مورد ادعای او هم چیزی نیست جز پاسدار و مزدور رژیم بودن. یعنی دیدگاه «امنیتی» بر سراپای این رژیم حاکم است و هر خللی می تواند به فروپاشی تمام عیار آن راه برد. حال این رژیم می خواهد سرمایه گذار «خارجی» را با شاخص «اهلیت» تشویق به سرمایه گذاری در اقتصادی کند که «داخلی» و به زعم خود «نااهل»را فراری داده است!!. اصول عام حاکم بر جذب سرمایه: اصولا سرمایه خواهان حاشیه امنیت است و از تنش و بی ثباتی گریزان است. در دنیای امروز ایجاد ثبات و امنیت پایدار و خلاق تنها با تحقق دمکراسی ممکن است. تنها در پناه دمکراسی و ایجاد امکان استفاده برابر از فرصت های برابر است که می توان امنیت پایدار و خلاق را محقق ساخت، آنچه که در رژیم آخوندی کیمیایی است دست نایافتنی. امنیت حاکم، امنیت مرده و در پناه سرکوب و کشتار و اعدامهای یومیه است. توده های مردم که هیچ، «خواص بی بصیرت» رژیم هم از حاشیه امنیت برخوردار نیستند. یک روز «نیروهای خودسر» سازماندهی شده در بیت رهبری سر از شیراز در می آورند تا علی مطهری را وادار به بازگشت به تهران سازند و روز دیگر در استان گلستان اعلامیه صادر می کنند که مبادا ناطق نوری و «فرزند یادگار امام» هوس حضور در آن سامان را بکنند. «چماقداران دیروزی» قربانی «چماقداری امروز» می شوند و فردا بقول علی مطهری نوبت «چماقداران امروزی» است. این سرنوشت محتوم رژیمی است که در روز ازل بنیانگذاریش اساس حاکمیتش را نه بر گشایش، رشد، بسط بلکه بر عدم، نابودی و انقباض گذاشت و کسی که باد کاشته مسلما طوفان درو خواهد کرد. خوب وقتی ثبات سیاسی و اجتماعی از جامعه ای رخت بر بسته باشد مسلما اولین فراری چنین جامعه ای سرمایه خواهد بود. دقیقا در چنین وضعیتی ۳۶ سال است که رژیم آخوندی همچون منارجنبان اصفهان می لرزد اما آن یکی جز آثار تاریخی بثبت رسیده و تا ابد بخشی تفکیک ناپذیر از زیبائیهای این وطن اسیر باقی خواهد ماند و این رژیم زشت و بدترکیب در ظلمات محو خواهد شد و به گورستان تاریخ سپرده شده و یاد و نامی جز به زشتی و پلیدی و پلشتی از آن باقی نخواهد ماند. در کنار امنیت سیاسی و اجتماعی پایدار مبتنی بر دمکراسی، آسیب شناسی سرمایه او را نیازمند به قوانین متقن و استواری می سازد که ضمانت نامه لازم برای جلوگیری از هرگونه تعرض و صدمه رسانی به آن می باشد. در کنار این عامل باید از اصلاح نظام مالیاتی کشور در مورد خاص ایران سخن گفت که قوانین مالیاتی حاضر متعلق به دوران اولیه سرمایه داری است و عملا منسوخ و از اساس ناکارآمد است. اصلاح سیستم و نظام دولتی و اداری منقبض ایران از دیگر تحول لازم برای جذب سرمایه است. اصلاح نظام ناکارآمد اداری و دولتی ایران ایجاد لرزه ای با بالاترین ریشتر ممکن بر تمامی اندامهای آن را طلب می کند که تنها دولت برآمده از دل مردم را یاری ایستادگی در برابر پس لرزه های آن است . در واقع دمکراسی با خود زیر ساختهای مقاومی را ایجاد خواهد کرد که جامعه ایران و روابط اجتماعی را در برابر لرزه ها و پس لرزه های تحولات بنیادین و اساسی گریزناپذیر فردای ایران، مقاوم و ایمن می سازد. ایجاد امنیت سیاسی، تنظیم و تدوین قوانین متقن و پایدار و به روز که امنیت سرمایه را تضمین کند، اصلاح نظام مالیاتی و اداری تنها در پناه حاکمیت دمکراسی است که قابل تحقق است و اساسا نظامهای دیکتاتوری ادامه حیات خود را در حفظ شرایط موجود و روابط کهنه ای می بینند که جرأت نزدیک شدن به هرگونه تحول را بنا به ماهیت سرکوبگرانه از آنها می رباید. حال بگذار سایت ها و وسائل ارتباط جمعی جناحی از رژیم از قول خانم وندی شرمن از اعضای هیئت گفتگو کننده آمریکایی «از برون و قال» مدعی شوند که شرکتهای خارجی پشت دروازه های ایران صف کشیده اند و از آنها بخواهد اندکی صبر که سحر نزدیک است اما ما از «درون و حال» اقتصاد تک محصولی ایران که کل درآمد نفتی یکساله آن از درآمد سه ماه تنها یک شرکت آمریکایی همچون شرکت الکتریکی و کامپیوتری اپل کمتر است، می گوئیم که اینها تنها شعبده ای دیگری است که تنها از آستین ملایان بیرون می زند. در نهایت برای این اقتصاد شترگاو پلنگ کنونی تنها شرکتهای نفتی بین المللی باقی می مانند و چند شرکت خودروسازی که مدل های از بازار خارج شده خود را در ایران مونتاژ کنند و به چند برابر قیمت آن در اروپا در بازار غیر رقابتی ایران بفروش برسانند. فقط همین. پاورقی: ۱- «گاو دکفته بازار» عاریه گرفته شده از شعری گیلکی از روانشاد «شیون فومنی» است که یادش را در همینجا گرامی می داریم. «گاو دکفته بازار» (گاو به بازار افتاده) در فارسی معادل بلبشو بازار و هرج و مرج در بازار است. داستانی بر این شعر مرتبط است که از آن بخاطر اختصار کلام در می گذریم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر