- سخن روز -
با روی کار آورده شدن خمینی در ایران، «توسعه طلبی» لابد از نوع اسلامی اش بنام «صدور انقلاب» در دستور کار رژیم تازه به دوران رسیده جمهوری اسلامی قرار گرفت.
در قدم اول حمینی، چشمش را به عراق دوخته بود که با بلعیدن آن کشور که اکثریت بافت جمعیتی اش را شیعیان تشکیل می دادند، دیگر کشورهای منطقه حساب کار خود را کرده و ناچارا در برابر مطامع رژیم روش تمکین و تسلیم و باج دهی را در پیش می گرفتند.
جنگ ۸ ساله با کشور همسایه عراق، حاصل این تفکر خمینی و آنهایی بود که به «جنگ های فرقه ای» در خاورمیانه چشم دوخته بودند.
اشغال کویت توسط دولت سابق عراق باعث شد تا «شورای همکاری خلیج» بین ۶ کشور عرب منطقه خلیج فارس از عربستان و کویت و قطر و امارات و بحرین و عمان شکل بگیرد که این پیمان عمدتا شکل بازدارنده داشت و دایره فعالیت آن به چند نشست بین دولتهای عضو و سران آنها و صدور قطعنامه و بیانیه بی آزار خلاصه می شد.
با سرنگونی رژیم سابق عراق و تبدیل شدن آن کشور به حیاط خلوت ولی فقیه تهران، بزرگترین سد و مانعی که در برابر جاه طلبی های رژیم آخوندی قرار داشت، از میان برداشته شد. عمق استراتژیک رژیم آخوندی با خاصه خرجی از سرمایه های ملی ایرانیان تا سوریه و لبنان جلوکشیده شد.
بحرین و یمن لقمه هایی بودند که با بلعیدن آنها در قدم اول، می بایستی خوش اشتهایی آخوند شکم باره بعد از قورت دادن مفت و مجانی عراق، موقتا ارضاء می شد!!.
این جاه طلبی ها نمی توانست از دید بنیادگرایان سنی بدور باشد. لذا القاعده به میدان فرستاده شد و از دامن آن موجود ناقص الخلقه ای وحشی بنام «داعش» پا به حیات گذاشت تا منطقه خاورمیانه به عرصه تاخت و تاز بنیادگرایان شیعه و سنی و «جنگ های فرقه ای» بین آنها تبدیل شود.
کشورهای عضو پیمان «شورای همکاری خلیج» فارس عمدتا نقش تماشاچی در این میان را بعهده داشتند.
با ناکام ماندن آخوندها در بحرین، رژیم تهران با طرح و نقشه جامع تری، یمن را مورد هدف جاه طلبی های منطقه ای اش قرار داد و با سرمایه گذاری روی «شیعیان زیدی» (۱) و بطور مشخص خانواده عبدالمالک حوثی و قبیله او تلاش نمود با توجه به بی ثباتی آن کشور از زمان انقلاب «بهار عرب» زمینه به قدرت رساندن آنها را در یمن فراهم آورد بالاخص آنکه رئیس جمهور سابق یمن، علی عبدالله صالح، برای باقی ماندن در مدار قدرت یکشبه در دیدگاه آخوندها از یک «دیکتاتور فاسد» به متحد حوثی ها تبدیل شد.
همکاری علی عبدالله صالح که در درون ارتش یمن و نهادهای امنیتی آن کشور از نفوذ قابل توجهی برخوردار بود با حوثی هایی که از کمک های مالی و لجستیکی دست و دلبازانه ولی فقیه تهران برخوردار بودند، توانست دولت قانونی آن کشور که توسط مردم یمن انتخاب شده بود را سرنگون سازد. بکارگیری ترفندهایی همچون گفتگو و تشکیل «دولت وحدت ملی» نشان از تجربه آموزی آخوندها از نفوذ دادن جریان «حزب الله» در لبنان و مزدوران شیعی اش در عراق داشت.
کودتا علیه دولت قانونی یمن و رئیس جمهور و دولت مورد توافق حوثی ها حکایت از این داشت که رژیم آخوندی در پی آن است که هر چه سریعتر از جبهه های مختلف با عربستان و «سرزمین حجاز» هم مرز شده تا از طریق عوامل شیعه همچون «شیخ نمیر» و دیگر ایادی اش در عربستان، بتواند دست اندازی به آن کشور را شروع کند. در واقع رژیم در پی آن بود که اگر ناچارا ساختن و دستیابی به «بمب اتمی» بخاطر حساسیت جامعه بین المللی برای یک دوره به محاق تعطیلی فرو می رود، لااقل بتواند بنوعی به رویاهای جاه طلبانه منطقه ایش جامه عمل بپوشاند. در واقع «عقب نشینی تاکتیکی» در ساخت سلاح هسته ای با «پیشرفت استراتژیکی» منطقه ایش بنوعی خنثی می شد.
کشورهای عربی عضو پیمان «شورای همکاری خلیج» فارس با مذاکرات مستقیم دولت آمریکا با رژیم ولایت فقیه در تهران و با توجه توجه به مسامحه و سازش دولت اوباما با دولت اسد در سوریه که شکل گیری و رشد «داعش» از آثاد بلافصل آن در سوریه و سپس در عراق بود به این واقعیت عریان دست یافت که متحدین فرا منطقه ای بنا به استراتژی «هلال شیعی» و عوامل دیگر، بدنبال منافع خود و تأمین آن روانند و امنیت این کشورها با توجه به آنچه که در مصر گذشت بهیچوجه در دستور کار آنها علیرغم تمامی قراردادها و قول و قرارها، قرار ندارد.
در واقع آنها باید در این اصل بنیادین به اتفاق نظر می رسیدند که یگانه عامل تأمین امنیت این کشورها و جلوگیری از تجاوز و دست یازی رژیم آخوندی به این کشورها، ایستادگی و مقاومتی است که لاجرم باید از درون همین کشورها بچوشد. اصل «نخارد پشت من...» برای آنهائیکه دستی در آتش مقاومت در ایران دارند، اصلی است شناخته شده و به اثبات رسیده. لازمه هرگونه مقاومت برخورداری از «اراده» و عزم لازم است. شکل گیری «اراده» برای مقاومت و ایستادگی در نزد دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس را «می توان و باید» بزرگترین عنصر در تغییر معادله قوای منطقه ای بحساب آورد. آنچه که رژیم آخوندی و دولتهایی که با آن به مذاکره و مسامحه مشغولند را به شگفتی وا می داشت و در بازی سیاسی - نظامی شطرنج منطقه ای آنها را «کیش - مات» ساخت.
در یک کلام از فردای شکل گیری «اراده» برای مقاومت و ایستادگی در برابر رژیم آخوندی و جاه طلبی های منطقه ای اش، منطقه خاورمیانه یک گام کیفی در به شکست کشاندن توطئه های استعماری برداشت. این اصل بنیادین به اثبات رسید که تنها با اراده و خواست مردم و دولتهای منطقه است که «می توان و باید» امنیت پایدار در منطقه را که در قدم اول از دفع عوامل ناپایداری آن یعنی از نفی تمام عیار رژیم ولایت فقیه در تهران می گذرد، تأمین نمود.
«طوفان قاطعیت» حاکی از عزم و «اراده» ملی در کشورهای منطقه خلیج فارس در پاسخگویی به جاه طلبی های هردم فزاینده رژیم آخوندی در تهران است.
اگر به نقش «جاه طلبی های منطقه ای» و «صدور بحران» در حیات رژیم ولایت فقیه اشراف داشته باشیم، آنگاه می توانیم به عمق نقش و جایگاه «طوفان قاطعیت» در وارد آوردن یک ضربه استراتژیک به رژیم آخوندی و جاه طلبی های منطقه ای اش، گواهی دهیم. آثار و بعبارت بهتر خیرات و برکات، شکل گیری «اراده» به مقاومت و ایستادگی در برابر رژیم آخوندی در بین همسایگان در سطح منطقه باقی نخواهد ماند. بشارت آنکه در قدم اول آثار «توفان قاطعیت» را در درون رژیم می توان با داد و فغان ولی فقیه هیمنه شکسته رژیم به نظاره نشست.
سوز و گدازها و زوزه کشیدنها رژیم آخوندی و سینه چاک نمودن آنها برای کودکان و مردم یمن را می توان نشانه ای از عمق سوزش ولی فقیه تهران شمرد. رژیمی که توسط متحد منطقه ای اش یعنی رژیم اسد در سوریه بر روی مردم آن کشور بنا به گزارش ملل متحد «گاز کلر» (۲) می پاشد، رژیمی که هزاران کودک و نوجوان را پس از شکنجه های فراوان به جوخه های اعدام می سپارد، رژیمی که با فتوای ولی فقیه، به دختران باکره قبل از اعدام تجاوز می کند، رژیمی که در کهریزک از تجاوز به مردان ابایی ندارد، رژیمی که عملا اقدام به اعدام نوجوانان زیر ۱۸ سال می کند، نمی تواند دلسوز مردم یمن و کودکان آن سرزمین که بیشک قربانی جاه طلبی های همین رژیم و مزدوران یمنی اش هستند، باشد.
استفاده از ادبیات غیر متعارف توسط خامنه ای همچون «بخاک مالیده شدن بینی آل سعود در یمن» و یا وعده شکست «حاکم تازه کارعربستان» در یمن توسط رفسنجانی، تنها و تنها عمق سوزش رژیم آخوندی از شکل گیری «اراده» در کشورهای منطقه خلیج فارس مبنی بر مقاومت در برابر جاه طلبی های آتش افروزانه رژیم آخوندی در خدمت به منافع و استراتژی «نئو استعماری» را بنمایش می گذارد که مسلما آثار آن در سطح منطقه خلیج فارس باقی نخواهد ماند و لاجرم استراتژیست های «هلال شیعی» را وادار خواهد ساخت که فاکتور «اراده» و عزم درون جوش «مقاومت» و ایستادگی و دفاع از عزت و شرافت ملی در نزد دولتهای عربی را از این پس در استراتژی بغایت انحرافی شان منظور دارند.
رژیم و استراتژیستهای «هلال شیعی» هیچگاه به ورود یک فاکتور مهم همچون اصل می توان و باید» و «کس نخارد پشت من...» در معادلات منطقه ای آنهم از سوی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نیندیشیده بودند. این فاکتور تمامی محاسبات آنها را با چالشی عمیق روبرو ساخته که آثار میمون و بغایت مبارک آن بلاشک در قدم اول سدی محکم و خلل ناپذیر در برابر رژیم آخوندی و به بن بست کشاندن سیاست «عمق استراتژیک» آن در خاورمیانه را بدنبال خواهد داشت. تأثیر مبنایی و دستاورد این عامل استراتژیک بسا بیشتر از عقب نشینی تاکتیکی رژیم بر سر مناقشه هسته ایش خواهد بود.
پس از این «می توان و باید» شاهد شتاب بیشتر از دست رفتن رویا ها و سراب آخوندها در جاه طلبی های منطقه ای اش که بیشک بسرعت به فروپاشی هر چه بیشتردرونی آن راه خواهد برد، باشیم.
سیر حوادث آتی درستی این تحلیل را به سنجش می گذارد.
پاورقی:
۱- زیدیه یکی از فرقههای شیعه است که نامشان را از زید بن علی گرفتهاند. زیدیان برخلاف دوازدهامامیها، زید بن علی را بهجای برادرش محمد باقر امام پنجم میدانند و در امامت علی بن ابی طالب، حسن بن علی، حسین بن علی، علی بن حسین با دیگر شیعیان همنظرند. یحیی بن زید دیگر امام معروف زیدیه است.
در دوران معاصر مهمترین سکونتگاه زیدیان کشور یمن است که حدود ۴۵٪ جمعیت آن را شیعیان تشکیل میدهند.مکتب فقهی زیدیان به مذهب حنفی نزدیک است و شباهتهایی هم با مذهب جعفری دارد. در کلام و الهیات به معتزله نزدیکاند. یکی از اختلافهای مهم زیدیان و دوازدهامامیها این است که به عصمت امامان معتقد نیستند و معتقدند هر یک از فرزندان حسن و حسین میتواند به مقام امامت برسد. پس امامت را ارثی نمیدانند. همچنین معتقدند امام باید قادر به جنگ و دفاع باشد بنابراین امامت کودک و مهدی غایب را نمیپذیرند. مهمترین شرط امامت را کوشش شخص دانسته و وجود بیش از یک امام در یک زمان و نبودن امام در زمانی دیگر را میپذیرند.
۲- فیلم ویدیوئی مرگ سه کودک سوری در اثر استنشاق گاز کلر اعضای شورای امنیت سازمان ملل را به شدت متاثر کرد.
این فیلم ویدیوئی که در جلسه شب گذشته شورای امنیت نشان داده شد حاوی تصاویر تلاش پزشکان برای نجات جان سه کودک یک، دو و سه ساله است که روز ۱۶ مارس در اثر استنشاق گاز کلر در شهرکی در استان ادلیب سوریه مصدوم شده بودند. تلاش پزشکان به نتیجه نمیرسد و هر سه کودک در برابر دوربین ویدیو، جان خود را از دست میدهند.
به گفته پزشک محلی، پدر و مادر و چند تن از خویشان این سه کودک در اثر مسمومیت با گاز کلر کشته شده بودند و این فیلم نشان میدهد که یکی از کودکان کنار جسد مادر بزرگش، جان میدهد. پزشک محلی همراه با فیلم ویدیوئی این واقعه توانسته از سوریه خارج شود و در جلسه شورای امنیت، که پشت درهای بسته تشکیل شد، حضور داشت. حاضران در جلسه گفتند که تماشای این فیلم همه را به گریه انداخت.
به گفته پزشک محلی، پدر و مادر و چند تن از خویشان این سه کودک در اثر مسمومیت با گاز کلر کشته شده بودند و این فیلم نشان میدهد که یکی از کودکان کنار جسد مادر بزرگش، جان میدهد. پزشک محلی همراه با فیلم ویدیوئی این واقعه توانسته از سوریه خارج شود و در جلسه شورای امنیت، که پشت درهای بسته تشکیل شد، حضور داشت. حاضران در جلسه گفتند که تماشای این فیلم همه را به گریه انداخت.
علیرضا یعقوبی
۱۷ آوریل ۲۰۱۵
۱۷ آوریل ۲۰۱۵
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر