۱۳۹۳ آبان ۱۸, یکشنبه

”جعبه پاندوراي” نظام ولايت


- نعمت فيروزي

”جعبه پاندوراي” نظام ولايت - نعمت فيروزي
 
 
در اساطير يوناني پاندورا، نخستين زني است كه هفائيستوس خداي آتشفشانها را آفريد و زئوس خداي خدايان او را با جعبه يي سحر آميز كه گشودن آن را منع كرده بود نزد اپيسمتئوس نخستين مرد فرستاد تا با او ازدواج كند، پس از چندي كه شوهر درب جعبه سحر آميز را گشود، همه نيكي ها و خوبي ها مانند بخار ازآن متصاعد شد و در ته آن جز آرزو چيزي باقي نماند.
 آخرين دور مذاكرات اتمي كه در وين جريان داشت حاكي از بي نتيجه بودن و به شكست انجاميدن آن است. اين دور باطل تكراري، بيش از پيش بازي رژيم را براي خريدن وقت بر ملا مي كند. بدليل بحرانهاي متعدد و به خصوص بعد از تحولات اوضاع عراق، نظام ولايت احتياج به خريد زمان بيشتري دارد از اين رو افشاگري جديد مجاهدين بسيار بسيار آنها را آشفته و به هم ريخته كرده است و في الواقع ديگر غيرقابل تحمل شده وخون به چشم مقام ولايت كرده است.
20 و اندي سال پيش وقتي ولي فقيه نظام عقب مانده و ضدتاريخي آخوندي كه در حل معضلات جامعه و دادن مطالبات مردم و تعامل با جامعه بين المللي به خصوص بعد از مرگ خميني و جنگ 8 ساله با عراق، عاجز و درمانده شده بود، آينده نظام و راه چاره را در به دست آوردن سلاح اتمي مي ديد تا به زور بمب اتم، خودش را به تاريخ ايران و جامعه جهاني تحميل كند. دريكي از هوشيارانه ترين، انقلابي ترين و مردمي ترين مواضع و سياست هاي اصولي تاريخ معاصر، مجاهدين و مقاومت ايران، با افشاگري اتمي در تابستان سال 2003 جنگ با رژيم را در عرصه جديدي شروع كرده و «جعبه پاندوراي» اتمي رژيم را دود و بخار كردند! و حالا براي رژيم با همه سرمايه گذاري ساليان، چيزي جزآرزوي برباد رفته و دود شده درجعبه نمانده است، جعبه يي كه با تكيه به آن قصد داشت در باشگاه ده كشور اتمي جهان مراسم وصلت مصلحتي يك نظام پس مانده از قرون و اعصار برده داري را با دنياي سرمايه داري برگزار كند!
خليفه ارتجاع با دجالگري از يك سو به جامعه جهاني چنين وانمود مي كند كه هدف، استفاده صلح آميز از انرژي هسته يي است، از سوي ديگر در صحنه داخلي، تلاش مي كند به دست آوردن آن را به عنوان يك افتخار ملي جابزند كه دانشمندان بسيجي اش داراي چنين نبوغي هستند كه توانسته اند بدون تكيه به جايي, به اين تكنولوژي دست يابند. بگذريم كه همين را هم كه به دست آورده يا از ديدن دَم دانشمند قاچاقچي! پاکستاني عبدالقادرخان, يا از ريختن پول نفت ملت ايران به حلقوم ديكتاتور کره شمالي و يا هم از بازار سياه با قيمت چند برابر و دزدكي خريده است!
امروز ديگر بركسي پوشيده نيست كه اگر افشاگري هاي قدم به قدم مجاهدين در اين ساليان نبود, خليفه ارتجاع نه تنها به بمب اتم دست يافته بلكه تعادل قواي منطقه يي هم غير از اين بود و از اين بابت جامعه جهاني به مجاهدين يك تشكر اساسي بدهكار است. از همين رو خليفه ارتجاع برآن شد كه بازي موش وگربه را با طرف حسابهاي بين المللي با جناح ديگر حاكميت پيش ببرد كه البته بسيار تماشايي بوده است. او براي مقطعي با آوردن احمدي نژاد بي دنده و ترمز، نقش سگ هار زنجير پاره كرده يي را بازي كرد تا شايد بتواند با ايجاد رعب همه طرف ها را به سكوت و تمكين و سازش وا دارد، اما افاقه كه نكرد هيچ آن پارس ها تبديل به طناب دار تشديد تحريم ها شدكه نظام را تا مرز خفگي پيش برد. تشديد تحريم ها و خفگي ناشي از آن سبب سر برآوردن باند به محاق رفته شد. حالا مي شود تصوركرد نظامي كه از يكطرف با بيرون، و از طرف ديگر هم با درون، بر سر بود و نبود درگير است! چه حال و روزي دارد و در چه بحران كمرشكن و نفس گيري گرفتار آمده است.
خليفه ارتجاع كه سرانجام خط بي دنده و ترمز را جز در شكست نيافت، تصميم به خوردن جام زهر البته به شيوه جرعه جرعه گرفت تا شايد از اين راه هم كمي زمان بخرد، اما قبل از اين مي بايد مجاهدين و مقاومت را به عنوان تنها آلترناتيوش از سر راه برمي داشت، جنايت عليه بشريت و قتل عام مجاهدين در اشرف در سال 92 با همين قصد و آرزو بود. اما از اين هم جز تكثير1000 اشرف چيزي نصيبش نشد، و نا خواسته در انظار بين المللي به تنها هماورد و آلترناتيوش اعتراف كرد.
حالا ديگر به مصداق كار نيكو كردن از پركردن است! ولي فقيه خوب شير فهم شده تا چوب افشاگري مجاهدين بالا مي رود گربه دزد ولايت پا به فرار گذاشته و بناي فحش و ناسزا به مجاهدين مي گذارد، بنابر اين هر سوز و گدازي از جانب خودش و عمله و اكره اش متصوراست و حق هم دارند بيش از اين ها سينه به تنور بچسبانند و تيرهاي زهرآگين بيشتري را به سوي مجاهدين پرتاب كنند. بر همين سياق و به دنبال افشاگري جديد مقاومت، مجدداً داغ رژيم تازه شد. در نمونه زير جيغ بنفش نظام را به خوبي از كليشه خبري زيركه وزارت اطلاعات براي بسياري از سايت ها و روزنامه هاي داخل و خارج كشوري ارسال كرده است، مي توان ديد: «اين اولين باري نيست که (مجاهدين) با ادعاهاي بي‌اساس خود دست به سم‌پاشي عليه برنامه هسته‌اي ايران مي زند. به‌نظر مي رسد احتمال حصول توافق جامع بين ايران و ۱+۵, (مجاهدين)  را بر آن داشته تا بار ديگر به تبليغات ضدايراني خود شدت بخشند. «خبرگزاري فارس16مهر93)
در اين ميان در حاليكه خبر افشاگري مجاهدين در معتبرترين خبرگزاريها منعكس شد و يكي از دلايل همين سوختگي هم هست, تلاش مأموران اطلاعات دون پايه, عرصه لجن پراكني ديدني و تماشايي است، آنها مي خواهند چنين وانمود كنند كه اين خبر از جانب يك روزنامه اسرائيلي انعكاس داده شده است، كه صد البته جز نماياندن عمق سوختگي چيزي از حقيقت امر نمي كاهد، اما واقعيت در باب احتمال حصول توافق اين است كه اگر چه جناح روحاني و رفسنجاني در انتظار دريافت پولها و كمك هاي غرب له له مي زنند اما دندان نشان دادن جناح هار ديگر هم بخشي از جنگ گرگها براي قدرت و غارت است كه به طور مضاعف خليفه ارتجاع را ضعيف و ضعيف تر مي كند و نياز به توضيح ندارد كه آن روز كه نظام تن به توافق با غرب بدهد، ملت ايران و مقاومت سرافرازش به يك پيروزي استراتژيك دست يافته چرا كه يك شكست استراتژيك را نصيب آخوندها كرده و معناي آن يعني اينكه از نظام ولايت چيزي جز قدرت نمايي پوشالي با الگوي پلنگ صورتي باقي نمانده است!
از طرفي مضحك تر از اين ها تئوريزه كردن اختلافات و جنگ گرگها بر سراتمي در درون نظام است كه اخيرا يكي از قلم به مزدان وزارت اطلاعات آن را طبيعي و ناشي از اختلاف آرا و تنوع سلايق دانسته و نديدن آن را ناشي از انجماد فكري مخالفين قلمداد كرده است. اينكه در فرهنگ سراسر وحشانيت ولايت فقيه جايي براي طرح اختلاف آرا و تنوع سلايق هم هست همان قدر درست است كه بپذيريم حكام ظلمه حاكم بر ميهن اسير و نظام فاشيستي آخوندها اسلام را نمايندگي مي كنند. بله اين رژيم پوسيده تر از اين است كه با اين كلمات غسل دموكراتيك داده شود، مردم ايران بي صبرانه منتظر افروختن آتش خشم فروخورده خود به وقت مناسب هستند و پشت سر مقاومت سترگ ميهني كه با قدرت و هوشياري تمام عرصه را بر رژيم در تمامي زمينه ها تنگ كرده است و اجازه نمي دهد به نام افتخار ملي و كذا و كذا عمر ننگين خود را طولاني كند، لحظه شماري مي كنند، و البته مقام ولايت بهتر از هركسي بدين معترف و مشرف است.
نعمت فيروزي
رزمگاه ليبرتي ـ آبان93






هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر