۱۳۹۲ آبان ۱۴, سه‌شنبه

دلداری بازماندگان محزون يا گريه بر فرهنگ و هنر مدفون


Capture


نزديک به 1000سال پيش، ابن خلدون، مورخ و متفکر شهير گفت: «موسيقی از نخستين صنايعی است که در هنگام ويرانی و سير قهقرايی يک اجتماع، از آن رخت برمی بندد و زايل می شود»... .

اين گفته را به ذهن خويش بسپاريد تا باز به آن برگرديم... .

اخيراً به چکيده ی خبرهايی که در سايتهای خبری بود نگاهی انداختم... خبرها کوتاه بودند! اما تأسف بار. توجه کنيد:
خانه استاد کسايی به بهانه تعريض خيابان آذر تا چند وقت ديگر خراب می شود. اين تصميم را شهرداری اصفهان در زمان حيات استاد گرفته بود که با پيگيری خود استاد قرار شد اين اتفاق به پس از مرگ او موکول شود.

خانه ی يک طبقه ی استاد تجويدی به برجی چند طبقه در خيابان ملاصدرا تبديل می شود.

مراسم سالگرد در گذشت استاد مشکاتيان در آبادان که با بليط رايگان برای عموم تدارک ديده شده بود، توسط ادارهٴ ارشاد لغو شد.

صدها تن از خانمها و آقايان نوازنده و معلم موسيقی در نجف آباد که در اعتراض به لغو مجوز کلاسهايشان، جلوی ادارهٴ ارشاد تجمع کرده بودن، توسط لباس شخصی ها به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. چند خانم که جراحات شديد داشتند، به بيمارستان منتقل شدند.

36تن از هنرمندان در کرمانشاه (شامل فيلمسازان، خوانندگان، نوازندگان، ترانه سرايان و آهنگسازان) به جرم داشتن استوديوی زير زمينی دستگير و به يک سال زندان يا پرداخت ميليونها تومان جريمه ی نقدی محکوم شدند.

پيش از اين هم شنيديم سنگ مزار استاد غلامحسين بنان، به بهانهٴ هم سطح کردن آن با زمين گورستان، تخريب شد. همچنين تخريب خانهٴ قديمی اين استاد گرانقدر. آن هم بعد از بيرون کردن اجباری همسر ايشان، خانم پريدخت بنان، از اين خانه. اين بانوی بزرگوار که سالها توانسته بود با مقاومت خويش، جلوی اين کار را بگيرد، اکنون با دلی پر از غم، نزد تنها پسرش زندگی می کند...

کم گفتم که زياد نگفتم، وقتی اينها را پهلوی هم می گذارم، احساس می کنم قلبم چکه چکه از چشمانم ميچکد... واقعاً آدم نمی داند غمگسار بازماندگان اين قضايا باشد يا بر گنجينهٴ فرهنگ و هنر کشورمان که به دست قومی بربر به نابودی می رود گريه کند...

حتماً شنيده ايد که خانهٴ هنرمندان شهير مصر، ام کلثوم و محمد عبدالوهاب، اکنون موزه يی است برای تجديد ديدار عاشقان موسيقی عرب. و يا بنای يادبود شوپن دو لهستان، که زيارتگاه موسيقيدانان جهان است و خيلی موارد مشابه در ديگر کشورها. اما بر ميهن ما با چنين سابقه يی از تمدن و فرهنگ و هنر، اين می گذرد...

حالا برمی گرديم به همان جمله يی که در آغاز اين يادداشت خوانديد:
«موسيقی از نخستين صنايعی است که در هنگام ويرانی و سير قهقرايی يک اجتماع، از آن رخت برمی بندد و زايل می شود»...
 از: کاميار ايزدپناه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر