۱۳۹۲ آبان ۱۴, سه‌شنبه

پيآمد حرفهای خامنه ای - تشديد جنگ قدرت


خامنه ای
خامنه ای

حرفهای ديروز (يکشنبه) خامنه ای به ظاهر دعوت باندها به وحدت بود، اما به نظر می رسد نتيجه عکس داشته است. جنگ قدرت در مطبوعات امروز رژيم تشديد شده و از قضا اصلی ترين موضوع جنگ همين حرفهای خامنه ای است. کيهان، که ارگان خود ولی فقيه است، با انتخاب عنوان «رشته های خط سازش پنبه شد»، يادداشت روزش را به حمله عليه باند رقيب اختصاص داده است. به اين ترتيب که ابتدا با استفاده از حرفهای خامنه ای به شکل ظاهری باند رفسنجانی را به دو دسته تقسيم می کند: «مذاکره کنندگان» و «تبليغاتچيهای مواجب بگير». سپس اين دوميها را به باد حمله می گيرد. جالب اين که با استناد به حرفهای خود خامنه ای آنها را «جريان سياسی ـ رسانه يی تسليم طلب» می نامد، به آنها برچسب «وارونه نمايی»، «گمراه گری سياسی»، «نيابت دشمن» و «ورشکستگان به تقصير» می زند. سرانجام هم آنها را متهم می کند که قصد دارند نظام را در برابر آمريکا «مستأصل» و ناچار از «تسليم و سر کشيدن جام زهر» نشان دهند. روشن است که به رغم تعارفات اوليه و جدا کردن حساب «مذاکره کنندگان»، تمامی نشانيهايی که داده آدرس باند رفسنجانی ـ روحانی يعنی همين «مذاکره کنندگان» است. 

در مقابل، باند رفسنجانی ـ روحانی هم حرفهای خامنه ای را فرصتی برای تهاجم و زبان درازی عليه باند رقيب دانسته است. مثلاً روزنامه حکومتی ابتکار (نزديک به باند رفسنجانی) در سرمقاله اش، رقيبان را مورد حمله قرار داده که ديديد ولی فقيه گفت «کسی حق ندارد مذاکره کننده های کشور را سازشکار معرفی نمايد». پس «اين همه هياهو و جنجال و وا انقلابا و وا اسلاما چه معنی دارد؟»، چرا «موج تشکيک و ترديد» راه انداخته ايد؟ تا آنجا که «تيم مذاکره کننده» مجبور شده «عمده انرژی خود را بر اثبات صحت قسم حضرت عباس خود مصروف» کند. اين روزنامه باند رفسنجانی خطاب به باند خامنه ای اضافه کرده که شما «به رغم تأکيد مکرر و تصريح» ولی فقيه، «هم چنان بخش مهمی از تريبونهای داخلی» را به کار گرفته ايد و چنان «فضا را آشفته نشان» داده ايد که «گويا نظام دچار دو قطبی سازشکار و مبارز گرديده است». 

اين جنگ البته توسط خود حسن روحانی هم در پوشش بيان ديپلوماتيک جريان دارد. آنجا که با تشکر از خامنه ای به خاطر «حمايت از سياست دولت» می گويد که اين حمايت از ابتدا هم بوده و تمام مسيری که طی شده همواره بر اساس نظر خود او بوده است. يعنی پای خامنه ای را به موضعی که خواهان آن نيست می کشاند. خامنه ای می خواهد تأييد مذاکرات را در لفافه تأييد «مذاکره کنندگان» بپيچد تا بتواند از حملات وحوش باند خودش در امان باشد، اما حسن روحانی پای او را به ميان می کشد و می گويد خود او در جريان همهٴ تصميمهای مربوط به مذاکرات هست. چنين است که روحانی با استفاده از فرصت تشکر از خامنه ای تصميم به ادامه مسير زهر خوردن را مهر می کند و می گويد ما در مذاکرات کاملاً جدی هستيم و آرزو می کنيم که طرف مقابل هم جدی باشد. 

ملاحظه می کنيد که چگونه پيآمد حرفهای خامنه ای، با آن همه تأکيد بر وحدت باندها، تشديد جنگ بوده است. از اين وضعيت دو نتيجه می توان گرفت: 
اول: توافق همهٴ باندها از جمله خود خامنه ای بر سر تن دادن به عقب نشينی اتمی در مذاکرات تا حدی که راه کاهش تحريمها باز شود. اين يعنی يک نوشيدن يک جرعه زهر. 

دوم: خامنه ای گرچه در اظهارات يکشنبهٴ خودش اين توافق را آشکار کرد و بر آن مهر زد، اما در آتش جنگ باندی هم دميد. نقشهٴ او اين است که بلافاصله پس از ايجاد گشايش در تحريمها (اگر چنين چيزی رخ بدهد)، باند رفسنجانی را مهار و گام به گام از ميدان به در و حذف کند. البته روشن است که به ويژه پس از مرحله زهرخوردن، باند رفسنجانی از چنان موقعيتی در تعادل قوای درونی رژيم برخوردار می شود که حذف آن به سادگی عملی نخواهد بود و اين کار مستلزم چنان جنگ خونين درونی است که نظام ولايت فقيه را در ضعيف ترين وضعيتش در آستانهٴ سرنگونی قرار می دهد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر