در خبرها آمده بود که دیروز چهارشنبه 42 نماینده مجلس ارتجاع طی نامه ای به محمود احمدی نژاد از حکم انتصاب دامادش مهدی خورشیدی به ریاست سازمان استاندارد و تحقیقات صنعتی شدیدا انتقاد کرده و این امر را خلاف شعارهای انتخابی او در مبارزه با فساد خانوادگی اعلام داشته اند. آنها در نامه خود یادآور شده اند که این امر در دولت شما قرین سابقه بوده اما این انتصاب تازه بعنوان بدترین نوع از انتصاب های خانوادگی قلمداد شده است. نمایندگان مجلس ارتجاع ضمن شرح وظایف سازمان استاندارد و تحقیقات صنعتی و اهمیت آن در نظارت بر کیفیت و عرضه تولید و نقش آن در حفظ حقوق و سلامت مصرف کننده آورده اند که "هیچکس نمی پذیرد که موسسه ای با این پیچیدگی فنی و علمی به جوان بی تجربه ای که پرشک عمومی است سپرده شود که تنها تجربه اش این است که داماد رئیس حمهور است". لازم به یادآوری است که مهدی خورشیدی داماد احمدی نژاد فقط 30 سال داشته و بطور همزمان ریاست شورای مشاوران ریاست جمهوری را بعهده دارد.
ناگفته پیداست که نوع مدرک پزشکی داماد احمدی نژاد از نوع مدرک خود احمدی نژاد و هزاران هزار نفر دیگر از کارگزاران رژیمی است که اصولا هیچگونه سنخیتی با درس و مشق و دانش و علم نداشته و تنها در سایه جایگاه خانوادگی و بعنوان سهمیه این یا آن نهاد دولتی و نظامی و در راس همه بعنوان سهمیه سپاه پاسداران وارد دانشگاههای و مراکز علمی کشور شده و سپس در کمترین زمان ممکن موفق به اخذ مدرک و دانشنامه از موسسه های آموزش عالی و دانشگاهها شده اند. در جریان افشای مدرک دکترای تقلبی کردان احمدی نژاد "مدرک علمی" را یک "کاعذ پاره بی ارزش" خواند و بر نظر خمینی مبنی بر داشتن "تعهد" در قبول مسئولیت مهر تائید گذاشت. لازم به یادآوری است که در همان زمان یکی از همکلاسی های دانشگاه احمدی نژاد با افشاگری درباره نوع حضور و گذراندن امتحانات دانشگاهی او به بی اعتبار بودن مدرک دکترای اجمدی نژاد تاکید ورزید و نکته قابل توجه آنکه احمدی نژاد استاد دکترای خود را بعنوان وزیر راه و ترابری به کابینه خود برد که او در جریان حوادث سقوط سیستماتیک هواپیماهای خطوط هوائی داخل رژیم و کشته شدن مسافران بیگناه از سوی مجلس رژیم استیضاح و از کار برکنار شد.
راستی بر چه کسی پوشیده است که نقطه آغاز اینگونه قضایا به همان ابتدای به قدرت رسیدن رژیم ولایت فقیه بر می گردد. همانجا که خمینی تمامی بدبختی های جامعه را ناشی از وجود روشنفکران و یا منور فکران خواند و در مقابل خروج بی رویه نخبگان و اندیشمندان جامعه از کشور و مهاجرت آنها به کشورهای غربی فریاد برآورد: "بگذارید فرار کنند این مغزها این مغزهای فاسد". جاصل چنان جهالتی همانا سر برآوردن مشتی نورسیده از قشری ترین و دون پایه ترین اقشار جامعه بود که از سر و روی نهال انقلاب 57 بالا رفتند و کشور را به قهقهرا و سقوط کنونی کشاندند. دوباره خاندان هزار فامیل بر اثر حاکمیت "روابط" سر بر آورد و این بار فساد اداری در ابعادی وحشتناکتر از گذشته عملا زمینه رقابت و رشد استعدادها را بر اثر نبود "ضوابط" و عدم امکان " استفاده برابر از فرصتها" را از بین برد و نیست و خاکستر ساخت. چنانکه این امر چنان در تارو پود نظام سراسر فساد و غرق در اختلاس و دزدی ملایان نهادینه شده و به چنان عزائی مبدل شده که مرده شور را هم به گریه واداشته است!! و آنها به طنز از داماد رئیس جمهور بودن بعنوان بزرگترین تجربه مهدی خورشیدی یاد می کنند و بقول رندی "این خود کم تجربه نیست" دوره دیدن نزد حلص ترین رئیس جمهور رژیم سراپا نکبت و غرق در دزدی و چپاول و رانت خواری و اختلاس جاکم بر وطن اسیرمان ایران و چه کسی نمی داند که چگونه بهترین استعدادهای این مملکت در پرتو حاکمیت فساد ادارای و خانوادگی و مالی پرپر شده که بخش عظیمی از سرمایه های ملی کشور را به مهاجرت به کشورهای عمدتا غربی وا داشته است.
تنها در پرتو حاکمیت یک نظام مبتنی بر رای و اراده آزاد توده های مردم است که امکان استفاده از فرصتهای برابر برای تمامی اقشار و آحاد جامعه فراهم آمده و زمینه ساز رشد و شکوفائی استعدادها گشته و تمامیت جامعه از مواهب و نتایج آن بهره مند می گردد. در چنین جامعه ای با حاکمیت روابط دمکراتیک بهای "تخصص" معادل "طلا" ارزیابی می گردد و زمینه حاکمیت "شایسته سالاری" و "نخبه سالاری" را بجای "خودی سالاری" و "فامیل سالاری" فراهم می سازد. البته در سایه سقوط تمام عیار رژیم کنونی است که می توان به آینده ایران دمکراتیک فردا چشم دوخت و به آن افتخار نمود و برای تحقق چنین خواسته ای باید تمامی توش و توان و ظرفیت های خود و جامعه را در راستای سرنگونی رژیم فاشیسم مذهبی حاکم که بر باد دهنده حرث و نسل این کشور است بکار گرفت برای پی افکندن طرحی نو طرحی عاری از ظلم و ستم و طرحی مبتنی بر آزادی و دمکراسی و فراهم نمودن امکان استفاده از فرصت های برابر برای همه مردم ایران. در سایه تحقق چنین اراده ای می توان ایران این زیباترین وطن دوباره ساخت. به امید چنان روزی.....علیرضا یغوبی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر