۱۳۹۰ تیر ۲۲, چهارشنبه

خاطراتی از مهندس بازرگان



خاتمی بهخاطر توجیه اعدام و کشتار و قتلعام مجاهدین و بهخاطر همین گونه حملههای رذیلانه به بازرگان، سال بعد در کابینه موسوی به وزارت ارشاد و تبلیغات گماشته شد. حملههای رذیلانه خاتمی به بازرگان در بحبوحه اعدامهای 5مهر صورت می‌گرفت که قاضی شرع خمینی (محمدی گیلانی) می‌گفت «در کنار دیوار همانجا آنها را گلوله بزنید. بدن مجروح این گونه افراد باغی نباید به بیمارستان برده شود، بلکه باید تمام کشته شوند… کشتن به شدیدترین وجه، حلق آویز کردن به فضاحت بارترین حالت ممکن و دست راست و پای چپ آنها بریده شود». لاجوردی هم بدون هرگونه محظور اعلام می‌کرد: «ظرف مدت دو ساعت که از دستگیری میگذرد، محاکمه پایان مییابد و حکم صادر می‌شود و اجرا می‌گردد».


این حرفهای خاتمی دوباره مرا به‌یاد بازرگان انداخت. بازرگان در دفاعیات خود در بیدادگاه نظامی شاه در تیرماه 1342 می‌گفت: «ما آخرین سنگر دفاع از سلطنت مشروطه و قانون اساسی هستیم. بعد‌از این اگر دادگاهی تشکیل شود، با جمعیتی سر‌و‌کار خواهد داشت که واقعاً مخالف این رژیم است». راست گفته بود. 15خرداد1342 به‌راستی گورستان رفرمیسم و «دفاع از سلطنت مشروطه» و «مخالفت قانونی» با دیکتاتوری دست‌نشانده شاه بود.

- می‌گفت: «نسل حاضر که ما مؤسسین نهضت آزادی ایران متعلق به آن می‌باشیم، در حکم نسل لولا یا مفصل تاریخ ایران به‌شمار می‌رود. واسطی هستیم مابین نسلهای قدیم ایران که قرنها به‌یک‌منوال و افکار، راکد و ساکت بوده‌اند و نسل آینده‌یی که باید انشاءالله استقرار و استقلال و عظمت پیدا کند».


-اما نقطه اوج بازرگان در این دادگاه که ربط آن را به خاتمی بعد خواهم گفت آن‌جا بود که مهندس بازرگان گفت «پس‌از واقعه 16‌آذر‌1332 در دانشگاه تهران، نامه‌ اعتراضی نوشتیم و به‌قرارداد کنسرسیوم نفت هم اعتراض کردیم. رئیس وقت دانشگاه، دکتر علی‌اکبر سیاسی، مرا خواست و خصوصی گفت نامه و اعتراض شما و سایر اساتید چه‌فایده داشت؟ در جواب رئیس دانشگاه گفتم، خوب می‌دانستم که نتیجه عملی ندارد و جلو قرارداد کنسرسیوم را نخواهد گرفت. ‌اما این کار را کردم برای آن‌که بعدها پسرم که بزرگ شد نگوید پدرم مرد پفیوز و بی‌غیرتی بود. نسلهای بعد ایران نیز وقتی به‌تاریخ گذشته نگاه می‌کنند، ‌مأیوس از نژاد و خون خود نباشند… ما این‌کار را کردیم که در آن روزگار، ‌که نمی‌دانم 10سال دیگر، 100سال دیگر، ایرانی امیدی به خود داشته باشد و شاید حرکتی بکند».

لابد میپرسید که حالا بگو ربط این موضوع با خاتمی چیست؟ جواب را از پسر خاتمی وقتی که بزرگ شد بپرسید…....مسعود رجوی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر