دو روز پیش خبر رسید که در پادگان آموزشی جوادی نیای آبیک - قزوین، سربازی با استفاده از سلاح شخصی، بی هدف همقطاران دیگرش را هدف قرار داده است. در این حادثه ۳ تن از سربازان جان باخته و تنی چند دیگر با وضعی وخیم در بیمارستان بستری هستند و ضارب نیز بعد از ارتکاب این جنایت، «خودزنی» است و در حال حاضر در بخش آی سی یو (ICU) در بیمارستانی در قزوین بستری می باشد.
چنین خشونت های کور و بی هدفی یقینا ریشه در بیماری روانی دارد. این ناهنجاری برخاسته از یآس، نفرت و خشم و کین از شرایط موجود و ناامیدی از آینده است.
اینکه رژیم فاشیسم مذهبی حاکم بر وطن اسیرمان مقصر اصلی شکل گیری چنین روحیه ای در جامعه بالاخص در نسل جوان است بارها درباره آن سخن رفته است اما چاره کار چیست؟. باید نشست و به تماشای چنین سریال های خشونت های کور و بی هدف پرداخت یا اینکه پادزهری برای غلبه بر چنین شرایطی اندیشید؟.
هیچ شهروند آگاهی نمی تواند در برخورد با چنین شرایطی سکوت اختیار کرده و به سیر خودبخودی حوادث که جان شهروندان بی گناه را نشانه می رود، رضایت دهد. باید برای جامعه روشن ساخت که خشونت حتی هدفدار بخودی خود نه یک هدف بلکه آخرین سلاح و ابزار برای سرنگونی عامل رواج خشونتهای بی هدف در جامعه یعنی علت العلل حاکمیت شرایط خشونت آمیز در جامعه می باشد. یعنی در یک کلام سلاح تنها زمانی می تواند کاربرد منطقی و اصولی داشته باشد که در خدمت هدف انسانی و مردمی یعنی سرنگونی فاشیسم مذهبی حاکم در ایران قرار گیرد.
برای مقابله با یآس و نؤمیدی اجتماعی باید با هر وسیله و ابزار ممکن همگان را به مقاومت و ایستادگی در برابر رژیم و امیال شیطانی اش دعوت نمود. بر هیچ صاحبنظری پوشیده نیست که رواج چنین خشونتهای کور و بی هدف ، هدف رژیم ولایت آخوندی و برخاسته از امیال شیطانی اوست. وقتی ولی فقیه رژیم دستور به «آتش به اختیار» می دهد یعنی همین. یعنی گشودن «آتش به اختیار»، یعنی رواج «ترور کور»، یعنی هر کسی می تواند هم بجای دادستان و بازپرس و قاضی و ضابط و مجری قضایی نشسته و بجای همه اینها که بنا به سلسله مراتب هر کدام طبق قانون، حیطه وظایف تعریف شده ای دارند، حکم براند و آن را فی الفور به اجرا در آورد. یعنی رواج هرج و مرج و آنارشیسمی که هیچگاه نه تنها تغییر مثبتی را در حال و روز جامعه ایجاد نمی کند، بلکه عصبیت حاکم در جامعه راتشدید ساخته و به روح و کالبد «خشونت کور» جانی تازه بخشیده و به استمرار شرایط موجود کمک می کند.
باید روحیه جنگدگی و ایمان به آینده را در شب سیاه ولایت فقیه در دل و جان هر ایرانی و بالاخص نسل جوان بارور ساخت. باید به جامعه آموخت که مقابله با شرایط موجود «اتحاد»، «یگانگی» و «همبستگی» اجتماعی را طلب می کند نه نفرت و بکارگیری خشونت علیه یکدیگر را . این خواست و میل شیطانی خامنه ای و عوامل و ایادی سرکوبگر اوست که با عصبانی ساختن جامعه و رواج دادن خشونت و نزاعهای فردی و گروهی، روح اتحاد و همبستگی را از جامعه گرفته و به حیات ننگین خود با «تفرقه بینداز و حکومت کن» ادامه دهند. به عبارت ساده تر آنچه که در آبیک قزوین رخ داد، کاربرد اجتماعی «آش به اختیار» خامنه ای است. هر چند که او این مجوز را برای آراذل و اوباش «خودی» صادر کرده بود اما بکارگیری اینچنین دستور العمل هایی در جوامع استبداد زده و دیکتاتور گزیده از سوی توده های عادی و «غیر خودی» های به عصیان رسیده، قرین سابقه است.
هر کسی می تواند بنا به محیط زندگی و کارش مروج عشق به همنوع و در نهایت همبستگی و همدلی اجتماعی باشد. با قدری تفکر حول این قضیه می توانیم بنا به شرایط محیط زندگی خود از تنش ها و ناهنجاریهای دشمن شادکن جلوگیری کنیم و ، «اتش به اختیار» خامنه ای را عقیم گذاشته و تمامی سلاحها را در روز سرنوشت بسمت و سوی او و رژیمش نشانه رویم.
اینچنین باد.
علیرضا یعقوبی
۱۸ جولای ۲۰۱۷
چنین خشونت های کور و بی هدفی یقینا ریشه در بیماری روانی دارد. این ناهنجاری برخاسته از یآس، نفرت و خشم و کین از شرایط موجود و ناامیدی از آینده است.
اینکه رژیم فاشیسم مذهبی حاکم بر وطن اسیرمان مقصر اصلی شکل گیری چنین روحیه ای در جامعه بالاخص در نسل جوان است بارها درباره آن سخن رفته است اما چاره کار چیست؟. باید نشست و به تماشای چنین سریال های خشونت های کور و بی هدف پرداخت یا اینکه پادزهری برای غلبه بر چنین شرایطی اندیشید؟.
هیچ شهروند آگاهی نمی تواند در برخورد با چنین شرایطی سکوت اختیار کرده و به سیر خودبخودی حوادث که جان شهروندان بی گناه را نشانه می رود، رضایت دهد. باید برای جامعه روشن ساخت که خشونت حتی هدفدار بخودی خود نه یک هدف بلکه آخرین سلاح و ابزار برای سرنگونی عامل رواج خشونتهای بی هدف در جامعه یعنی علت العلل حاکمیت شرایط خشونت آمیز در جامعه می باشد. یعنی در یک کلام سلاح تنها زمانی می تواند کاربرد منطقی و اصولی داشته باشد که در خدمت هدف انسانی و مردمی یعنی سرنگونی فاشیسم مذهبی حاکم در ایران قرار گیرد.
برای مقابله با یآس و نؤمیدی اجتماعی باید با هر وسیله و ابزار ممکن همگان را به مقاومت و ایستادگی در برابر رژیم و امیال شیطانی اش دعوت نمود. بر هیچ صاحبنظری پوشیده نیست که رواج چنین خشونتهای کور و بی هدف ، هدف رژیم ولایت آخوندی و برخاسته از امیال شیطانی اوست. وقتی ولی فقیه رژیم دستور به «آتش به اختیار» می دهد یعنی همین. یعنی گشودن «آتش به اختیار»، یعنی رواج «ترور کور»، یعنی هر کسی می تواند هم بجای دادستان و بازپرس و قاضی و ضابط و مجری قضایی نشسته و بجای همه اینها که بنا به سلسله مراتب هر کدام طبق قانون، حیطه وظایف تعریف شده ای دارند، حکم براند و آن را فی الفور به اجرا در آورد. یعنی رواج هرج و مرج و آنارشیسمی که هیچگاه نه تنها تغییر مثبتی را در حال و روز جامعه ایجاد نمی کند، بلکه عصبیت حاکم در جامعه راتشدید ساخته و به روح و کالبد «خشونت کور» جانی تازه بخشیده و به استمرار شرایط موجود کمک می کند.
باید روحیه جنگدگی و ایمان به آینده را در شب سیاه ولایت فقیه در دل و جان هر ایرانی و بالاخص نسل جوان بارور ساخت. باید به جامعه آموخت که مقابله با شرایط موجود «اتحاد»، «یگانگی» و «همبستگی» اجتماعی را طلب می کند نه نفرت و بکارگیری خشونت علیه یکدیگر را . این خواست و میل شیطانی خامنه ای و عوامل و ایادی سرکوبگر اوست که با عصبانی ساختن جامعه و رواج دادن خشونت و نزاعهای فردی و گروهی، روح اتحاد و همبستگی را از جامعه گرفته و به حیات ننگین خود با «تفرقه بینداز و حکومت کن» ادامه دهند. به عبارت ساده تر آنچه که در آبیک قزوین رخ داد، کاربرد اجتماعی «آش به اختیار» خامنه ای است. هر چند که او این مجوز را برای آراذل و اوباش «خودی» صادر کرده بود اما بکارگیری اینچنین دستور العمل هایی در جوامع استبداد زده و دیکتاتور گزیده از سوی توده های عادی و «غیر خودی» های به عصیان رسیده، قرین سابقه است.
هر کسی می تواند بنا به محیط زندگی و کارش مروج عشق به همنوع و در نهایت همبستگی و همدلی اجتماعی باشد. با قدری تفکر حول این قضیه می توانیم بنا به شرایط محیط زندگی خود از تنش ها و ناهنجاریهای دشمن شادکن جلوگیری کنیم و ، «اتش به اختیار» خامنه ای را عقیم گذاشته و تمامی سلاحها را در روز سرنوشت بسمت و سوی او و رژیمش نشانه رویم.
اینچنین باد.
علیرضا یعقوبی
۱۸ جولای ۲۰۱۷