(بهمناسبت سالگرد نگارش نامههای منتظری به خمینی جلاد در اعتراض به قتلعام ۶۷)
نگارش نامههای منتظری به خمینی جلاد در اعتراض به قتلعام ۶۷
وقتی در ۸فروردین سال ۱۳۶۸، خمینی دجال طی حکمی منتظری را از جانشینی خود عزل کرد، کمتر کسی میتوانست علت واقعی آن را بهدرستی دریابد. چرا که عزل او از جانشینی ولایت فقیه اهریمنی نه به بیت او برمیگشت و نه به قضایای سید مهدی هاشمی و نه به سادهلوح و سفیه بودن او (آنچنانکه خمینی دجال اینطور ادعا میکرد) ؛ بلکه فقط و فقط به ۳نامه آقای منتظری به خمینی ملعون در مورد قتلعام تابستان ۶۷برمیگشت. همان نامههایی که هر سه در مرداد ماه سال ۶۷و در گرماگرم قتلعام تابستان ۶۷در اعتراض به قتلعامها نگاشته شده، اما علنی نشده بود.
قتلعام ۶۷ – سالگرد نامههای منتظری در اعتراض به قتلعام تابستان ۶۷
خمینی در نامه خود به منتظری دو روز قبل از صدرو حکم عزلش از قائممقامی ولایت فقیه، در نامهیی به او با وقاحت نوشته بود:
«… از آنجا که سادهلوح هستید… درهیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد… من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، … شما را سادهلوح میدانستم که مدیر و مدبر نبو دید… در مسأله مهدی هاشمی قاتل، شما او را از همه متدینین متدینتر میدانستید…». (نامه خمینی به منتظری- یکشنبه، ۶فروردین ۶۸)
اما واقعیت این بود که خمینی از نامههای منتظری در اعتراض به قتلعام زندانیان سیاسی تابستان ۶۷گزیده شده بود.
تنها چند ماه بعد در ۸فروردین ۶۸بود که وقتی خمینی طی حکمی منتظری را عزل کرد، همزمان اسنادی منتشر شد که نشان میداد عزل منتظری، بهخاطر اعتراض او به قتلعام وحشیانه زندانیان سیاسی بود. این اسناد همان سه نامه معروفی بودند که منتظری به خمینی نوشته بود. (همچنین نامه دیگری که او به جنایتکارانی که تحت عنوان قاضی در هیأت مرگ دستاندرکار این قتلعام بودند، نوشته بود؛ و فایل صوتی گفتگوی منتظری با اعضای هیأت مرگ هم که مرداد سال ۹۵در پی فراخوان به جنبش دادخواهی قتلعام شدگان تابستان ۶۷علنی و افشا شد).
خمینی در نامه خود به منتظری دو روز قبل از صدرو حکم عزلش از قائممقامی ولایت فقیه، در نامهیی به او با وقاحت نوشته بود:
«… از آنجا که سادهلوح هستید… درهیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد… من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، … شما را سادهلوح میدانستم که مدیر و مدبر نبو دید… در مسأله مهدی هاشمی قاتل، شما او را از همه متدینین متدینتر میدانستید…». (نامه خمینی به منتظری- یکشنبه، ۶فروردین ۶۸)
اما واقعیت این بود که خمینی از نامههای منتظری در اعتراض به قتلعام زندانیان سیاسی تابستان ۶۷گزیده شده بود.
تنها چند ماه بعد در ۸فروردین ۶۸بود که وقتی خمینی طی حکمی منتظری را عزل کرد، همزمان اسنادی منتشر شد که نشان میداد عزل منتظری، بهخاطر اعتراض او به قتلعام وحشیانه زندانیان سیاسی بود. این اسناد همان سه نامه معروفی بودند که منتظری به خمینی نوشته بود. (همچنین نامه دیگری که او به جنایتکارانی که تحت عنوان قاضی در هیأت مرگ دستاندرکار این قتلعام بودند، نوشته بود؛ و فایل صوتی گفتگوی منتظری با اعضای هیأت مرگ هم که مرداد سال ۹۵در پی فراخوان به جنبش دادخواهی قتلعام شدگان تابستان ۶۷علنی و افشا شد).
قتلعام ۶۷ – سالگرد نامههای منتظری در اعتراض به قتلعام تابستان ۶۷ – اعضای هیأت مرگ
در این نامهها منتظری عبارت «قتلعام» را بهکار برده و از اعدام «چند هزار نفر در ظرف چند روز»، اعدام «بیگناهان»، «بیاعتنایی به همه موازین قضایی» و… نام برده بود.
البته این نامهها، اولین افشاگریهایی نبودند که قتلعام تابستان ۶۷را برملا میکردند. خبر این جنایت قبل از آن از دیوارهای قطور اختناق خمینی گذشته و انزجار جهانی را برانگیخته بود.
در این نامهها منتظری عبارت «قتلعام» را بهکار برده و از اعدام «چند هزار نفر در ظرف چند روز»، اعدام «بیگناهان»، «بیاعتنایی به همه موازین قضایی» و… نام برده بود.
البته این نامهها، اولین افشاگریهایی نبودند که قتلعام تابستان ۶۷را برملا میکردند. خبر این جنایت قبل از آن از دیوارهای قطور اختناق خمینی گذشته و انزجار جهانی را برانگیخته بود.
قتلعام ۶۷ – سالگرد نامههای منتظری در اعتراض به قتلعام تابستان ۶۷ – تظاهرات علیه جنایت قتلعام
در پاییز ۶۷فعالیتها، تظاهرات و اعتصابغذا با شرکت هزاران تن از هموطنان داغدیده و هواداران مجاهدین و مقاومت ایران در ۱۷کشور جهان، تأثیرات گستردهیی برجا گذاشت و منجر شد بسیاری از سازمانهای حقوقبشری بینالمللی علیه این جنایت اعتراض کنند.
اما انتشار نامههای منتظری این ویژگی را داشت که برای اولین بار اسنادی درباره چگونگی شروع قتلعام و نحوه اجرای آن و ابعاد این جنایت را برملا میکرد. بهویژه که این اسناد از جانب کسی منتشر میشد که دومین مقام رژیم ولایتفقیه محسوب میگشت و خمینی او را به مدت ده سال در سمت قائممقام خود حفظ کرده بود. این سه نامه در فاصله زمانی ۹تا ۲۴مرداد نگاشته شدند.
در پاییز ۶۷فعالیتها، تظاهرات و اعتصابغذا با شرکت هزاران تن از هموطنان داغدیده و هواداران مجاهدین و مقاومت ایران در ۱۷کشور جهان، تأثیرات گستردهیی برجا گذاشت و منجر شد بسیاری از سازمانهای حقوقبشری بینالمللی علیه این جنایت اعتراض کنند.
اما انتشار نامههای منتظری این ویژگی را داشت که برای اولین بار اسنادی درباره چگونگی شروع قتلعام و نحوه اجرای آن و ابعاد این جنایت را برملا میکرد. بهویژه که این اسناد از جانب کسی منتشر میشد که دومین مقام رژیم ولایتفقیه محسوب میگشت و خمینی او را به مدت ده سال در سمت قائممقام خود حفظ کرده بود. این سه نامه در فاصله زمانی ۹تا ۲۴مرداد نگاشته شدند.
قتلعام ۶۷ – سالگرد نامههای منتظری در اعتراض به قتلعام تابستان ۶۷- اولین نامه منتظری
اولین نامه منتظری که به تاریخ ۹مرداد نوشته و برای خمینی ارسال شده بود، حاوی چنین مطالبی بود:
«… افرادی که به وسیلهی دادگاهها، با موازینی، در سابق محکوم به کمتر از اعدام شدهاند، اعدام کردن آنان بدون مقدمه و بدون فعالیت تازهای، بیاعتنایی به همه موازین قضایی و احکام قضاة است… بسا بیگناهانی و یا کم گناهانی هم اعدام میشوند… ما تا حال از کشتنها و خشونتها، نتیجهیی نگرفتهایم… بالاخره اعدام چندهزار نفر در ظرف چند روز، هم عکسالعمل خوب ندارد و هم خالی از خطا نخواهد بود. والسلام علیکم… حسینعلی منتظری».
دومین نامه منتظری به خمینی تاریخ 13مرداد سال 67را دارد.
اولین نامه منتظری که به تاریخ ۹مرداد نوشته و برای خمینی ارسال شده بود، حاوی چنین مطالبی بود:
«… افرادی که به وسیلهی دادگاهها، با موازینی، در سابق محکوم به کمتر از اعدام شدهاند، اعدام کردن آنان بدون مقدمه و بدون فعالیت تازهای، بیاعتنایی به همه موازین قضایی و احکام قضاة است… بسا بیگناهانی و یا کم گناهانی هم اعدام میشوند… ما تا حال از کشتنها و خشونتها، نتیجهیی نگرفتهایم… بالاخره اعدام چندهزار نفر در ظرف چند روز، هم عکسالعمل خوب ندارد و هم خالی از خطا نخواهد بود. والسلام علیکم… حسینعلی منتظری».
دومین نامه منتظری به خمینی تاریخ 13مرداد سال 67را دارد.
قتلعام ۶۷ – سالگرد نامههای منتظری در اعتراض به قتلعام تابستان ۶۷- دومین نامه منتظری
با وجود اینکه منتظری در نامه اول (به تاریخ 9مرداد) به «اعدام چند هزار نفر در ظرف چند روز» اشاره کرد بود. در نامه دوم باز از اجرای فرمان قتلعام خمینی به او شکایت میکند و نشان میدهد که در فاصله نامه اول تا دوم یعنی طی هشت روز موج اعدامها همچنان ادامه داشته است:
«… سه روز قبل قاضی شرع یکی از استانهای کشور… میگفت: مسئول اطلاعات یا دادستان… از یکی از زندانیان برای تشخیص اینکه سرموضع است یانه پرسید: … حاضری روی مین بروی؟ گفت: مگر همه مردم حاضرند روی مین بروند… ، گفت: معلوم میشود تو هنوز سر موضعی و با او معامله سر موضع انجام داد… والسلام علیکم… حسینعلی منتظری».
سومین نامه منتظری ۱۱روز پس از نامه دوم یعنی در روز ۲۴مرداد ۶۷نوشته شده و خطاب به هیأت بهاصطلاح قضاتی است که مسئول اجرای حکم قتلعام خمینی بودهاند.
با وجود اینکه منتظری در نامه اول (به تاریخ 9مرداد) به «اعدام چند هزار نفر در ظرف چند روز» اشاره کرد بود. در نامه دوم باز از اجرای فرمان قتلعام خمینی به او شکایت میکند و نشان میدهد که در فاصله نامه اول تا دوم یعنی طی هشت روز موج اعدامها همچنان ادامه داشته است:
«… سه روز قبل قاضی شرع یکی از استانهای کشور… میگفت: مسئول اطلاعات یا دادستان… از یکی از زندانیان برای تشخیص اینکه سرموضع است یانه پرسید: … حاضری روی مین بروی؟ گفت: مگر همه مردم حاضرند روی مین بروند… ، گفت: معلوم میشود تو هنوز سر موضعی و با او معامله سر موضع انجام داد… والسلام علیکم… حسینعلی منتظری».
سومین نامه منتظری ۱۱روز پس از نامه دوم یعنی در روز ۲۴مرداد ۶۷نوشته شده و خطاب به هیأت بهاصطلاح قضاتی است که مسئول اجرای حکم قتلعام خمینی بودهاند.
قتلعام ۶۷ – سالگرد نامههای منتظری در اعتراض به قتلعام تابستان ۶۷- سومین نامه منتظری
منتظری در شروع نامه اسم اعضای این هیأت را ذکر کرده است که عبارتند از: نیری، اشراقی، رئیسی و مصطفی پورمحمدی. این نامه باز نشان میدهد که در این فاصله اعدامها، بیوقفه ادامه داشته است. در این نامه گوشههای تکاندهنده دیگری از جنایت قتلعام زندانیان سیاسی برملا میشود:
«… اینگونه قتلعام بدون محاکمه آن هم نسبت به زندانی و اسیر قطعاً در درازمدت به نفع آنهاست و دنیا ما را محکوم میکند… مبارزه با فکر و ایده از طریق کشتن غلط است… ما به جان اسرا و زندانیان سابق افتادهایم… کسی را که به کمتر از اعدام محکوم کردهاید به چه ملاک اعدام میکنید؟ … من چندین نفر از قضات عاقل و متدین را دیدم که ناراحت بودند و از نحوه اجراء شکایت داشتند و… نمونههای زیادی را ذکر میکردند که بیجهت اعدام اجراء شده است. در خاتمه مجاهدین خلق اشخاص نیستند یک سنخ فکر و برداشت است یک نحو منطق است… با کشتن حل نمیشود بلکه ترویج میشود. انشاءالله موفق باشید ح – م
(حاشیه کناری) حالا ملاقاتها و تلفنها را قطع کردهاید فردا در جواب خانوادهها چه خواهند گفت؟».
منتظری در شروع نامه اسم اعضای این هیأت را ذکر کرده است که عبارتند از: نیری، اشراقی، رئیسی و مصطفی پورمحمدی. این نامه باز نشان میدهد که در این فاصله اعدامها، بیوقفه ادامه داشته است. در این نامه گوشههای تکاندهنده دیگری از جنایت قتلعام زندانیان سیاسی برملا میشود:
«… اینگونه قتلعام بدون محاکمه آن هم نسبت به زندانی و اسیر قطعاً در درازمدت به نفع آنهاست و دنیا ما را محکوم میکند… مبارزه با فکر و ایده از طریق کشتن غلط است… ما به جان اسرا و زندانیان سابق افتادهایم… کسی را که به کمتر از اعدام محکوم کردهاید به چه ملاک اعدام میکنید؟ … من چندین نفر از قضات عاقل و متدین را دیدم که ناراحت بودند و از نحوه اجراء شکایت داشتند و… نمونههای زیادی را ذکر میکردند که بیجهت اعدام اجراء شده است. در خاتمه مجاهدین خلق اشخاص نیستند یک سنخ فکر و برداشت است یک نحو منطق است… با کشتن حل نمیشود بلکه ترویج میشود. انشاءالله موفق باشید ح – م
(حاشیه کناری) حالا ملاقاتها و تلفنها را قطع کردهاید فردا در جواب خانوادهها چه خواهند گفت؟».
قتلعام ۶۷ – سالگرد نامههای منتظری در اعتراض به قتلعام تابستان ۶۷
همانطور که گفته شد، این نامهها در فاصله زمانی ۹تا ۲۴مرداد ۶۷یعنی در اوج قتلعام زندانیان سیاسی نوشته شده بودند، ولی در بهار سال ۶۸علنی و افشا شدند. یعنی وقتی که خمینی حکم خود مبنی بر عزل منتظری را صادر کرد.
اما اضافه بر این نامهها، ۱۲سال بعد اصل فتوای خمینی برای قتلعام زندانیان سیاسی نیز افشا شد. آن هنگام که با انتشار کتاب خاطرات منتظری در آذرماه 1379بر روی اینترنت، دستور بیرحمانه قتلعام سیهزار زندانی سیاسی در تابستان1367، در معرض اطلاع عموم قرار گرفت و گوشههایی از این فاجعه بزرگ را منعکس و افشا کرد:
همانطور که گفته شد، این نامهها در فاصله زمانی ۹تا ۲۴مرداد ۶۷یعنی در اوج قتلعام زندانیان سیاسی نوشته شده بودند، ولی در بهار سال ۶۸علنی و افشا شدند. یعنی وقتی که خمینی حکم خود مبنی بر عزل منتظری را صادر کرد.
اما اضافه بر این نامهها، ۱۲سال بعد اصل فتوای خمینی برای قتلعام زندانیان سیاسی نیز افشا شد. آن هنگام که با انتشار کتاب خاطرات منتظری در آذرماه 1379بر روی اینترنت، دستور بیرحمانه قتلعام سیهزار زندانی سیاسی در تابستان1367، در معرض اطلاع عموم قرار گرفت و گوشههایی از این فاجعه بزرگ را منعکس و افشا کرد:
قتلعام ۶۷ – سالگرد نامههای منتظری در اعتراض به قتلعام تابستان ۶۷- فرمان خمینی جلاد برای قتلعام
قسمتهایی از فرمان خمینی جلاد برای قتلعام زندانیان سیاسی بیگناه از این قرار است:
«… از آنجا که منافقین [مجاهدین] … با توجه به محارب بودن آنها و جنگهای کلاسیک آنها در شمال و غرب کشور… کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق [مجاهدت] خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به اعدام میباشند… رحم بر محاربین سادهاندیشیاست، … امیدوارم با خشم و کینه… رضایت خداوند متعال را جلب نمایید. آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است، وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند «اشداء علیالکفار» باشند… والسلام. روحالله الموسوی الخمینی».
با شروع قتلعام در زندانها وقتی جنایت اوج میگیرد و وقتی وحشت از روز حساب کمکم بر تعدادی از جنایتکاران حاکم و مستولی میشود، یکی از آنها یعنی آخوند موسوی اردبیلی قاضیالقضات خمینی تلفنی در قالب سؤال و ابهام از احمد، پسر خمینی، میخواهد که ابهاماتش را به اطلاع خمینی برساند. این نامهها نیز در انتشار خاطرات منتظری در سال ۷۹افشا شدند:
قسمتهایی از فرمان خمینی جلاد برای قتلعام زندانیان سیاسی بیگناه از این قرار است:
«… از آنجا که منافقین [مجاهدین] … با توجه به محارب بودن آنها و جنگهای کلاسیک آنها در شمال و غرب کشور… کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق [مجاهدت] خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به اعدام میباشند… رحم بر محاربین سادهاندیشیاست، … امیدوارم با خشم و کینه… رضایت خداوند متعال را جلب نمایید. آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است، وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند «اشداء علیالکفار» باشند… والسلام. روحالله الموسوی الخمینی».
با شروع قتلعام در زندانها وقتی جنایت اوج میگیرد و وقتی وحشت از روز حساب کمکم بر تعدادی از جنایتکاران حاکم و مستولی میشود، یکی از آنها یعنی آخوند موسوی اردبیلی قاضیالقضات خمینی تلفنی در قالب سؤال و ابهام از احمد، پسر خمینی، میخواهد که ابهاماتش را به اطلاع خمینی برساند. این نامهها نیز در انتشار خاطرات منتظری در سال ۷۹افشا شدند:
قتلعام ۶۷ – سالگرد نامههای منتظری در اعتراض به قتلعام تابستان ۶۷- نامه احمد خمینی به خمینی جلاد
قسمتهایی از نامه آخوند احمد خمینی به پدرش:
«… موسوی اردبیلی در مورد حکم… منافقین ابهاماتی داشتند که… آیا آنهاییکه حتی محاکمه هم نشدهاند محکوم به اعداماند… آیا منافقینی که قبلاً محکوم به زمان محدودی شدهاند… ولی بر سر موضع نفاق میباشند محکوم به اعدام میباشند… آیا پروندههای منافقینی که در شهرستانهایی که خود استقلال قضایی دارند و تابع مرکز استان نیستند باید به مرکز استان ارسال گردد یا خود میتوانند مستقلاً عمل کنند. فرزند شما احمد».
قسمتهایی از نامه آخوند احمد خمینی به پدرش:
«… موسوی اردبیلی در مورد حکم… منافقین ابهاماتی داشتند که… آیا آنهاییکه حتی محاکمه هم نشدهاند محکوم به اعداماند… آیا منافقینی که قبلاً محکوم به زمان محدودی شدهاند… ولی بر سر موضع نفاق میباشند محکوم به اعدام میباشند… آیا پروندههای منافقینی که در شهرستانهایی که خود استقلال قضایی دارند و تابع مرکز استان نیستند باید به مرکز استان ارسال گردد یا خود میتوانند مستقلاً عمل کنند. فرزند شما احمد».
قتلعام ۶۷ – سالگرد نامههای منتظری در اعتراض به قتلعام تابستان ۶۷
و پاسخ خمینی جلاد نسبت به ابهام موسوی اردبیلی که در انتشار کتاب خاطرات منتظری در سال ۷۹افشا شد:
و پاسخ خمینی جلاد نسبت به ابهام موسوی اردبیلی که در انتشار کتاب خاطرات منتظری در سال ۷۹افشا شد:
قتلعام ۶۷ – سالگرد نامههای منتظری در اعتراض به قتلعام تابستان ۶۷- پاسخ خمینی به ابهام اردبیلی
«… در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق [مجاهدت] باشد حکمش اعدام است. سریعاً دشمنان اسلام را نابود کنید. در مورد رسیدگی به وضع پروندهها در هر صورت که حکم سریعتر انجام گردد، همان مورد نظر است. روحالله الموسوی الخمینی».
منتظری در ادامه خاطرات خود به مواردی اشاره میکند که تنها گوشهیی از جنایت و سنگدلی خمینی و کارگزاران جنایتکارش را به نمایش میگذارد. او بهنقل از حسینعلی انصاری نمایندهاش در زندانها نقل میکند:
«… در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق [مجاهدت] باشد حکمش اعدام است. سریعاً دشمنان اسلام را نابود کنید. در مورد رسیدگی به وضع پروندهها در هر صورت که حکم سریعتر انجام گردد، همان مورد نظر است. روحالله الموسوی الخمینی».
منتظری در ادامه خاطرات خود به مواردی اشاره میکند که تنها گوشهیی از جنایت و سنگدلی خمینی و کارگزاران جنایتکارش را به نمایش میگذارد. او بهنقل از حسینعلی انصاری نمایندهاش در زندانها نقل میکند:
قتلعام ۶۷ – سالگرد نامههای منتظری در اعتراض به قتلعام تابستان ۶۷
«… شش یا هفت برادر بودند که اینها نماز میخواندند، روزه میگرفتند، اما حاضر به مصاحبه تلویزیونی نبودند. اینها را بهاین بهانه گفتند که سرموضع هستند و پنج یا شش نفر آنان را اعدام کردند و فقط یک نفر از آنان را که فلج شده بود باقی گذاشتند…». (نامه حاکم شرع خوزستان، محمدحسین احمدی به خمینی – بهنقل از کتاب خاطرات منتظری منتشره در سال ۷۹)
منتظری در خاطراتش به یک نمونه دیگر اشاره میکند و مینویسد:
«… شش یا هفت برادر بودند که اینها نماز میخواندند، روزه میگرفتند، اما حاضر به مصاحبه تلویزیونی نبودند. اینها را بهاین بهانه گفتند که سرموضع هستند و پنج یا شش نفر آنان را اعدام کردند و فقط یک نفر از آنان را که فلج شده بود باقی گذاشتند…». (نامه حاکم شرع خوزستان، محمدحسین احمدی به خمینی – بهنقل از کتاب خاطرات منتظری منتشره در سال ۷۹)
منتظری در خاطراتش به یک نمونه دیگر اشاره میکند و مینویسد:
قتلعام ۶۷ – سالگرد نامههای منتظری در اعتراض به قتلعام تابستان ۶۷ –مجاهدین شهید زهرا عزیزی و تهمینه پاشنه (مادر و دختری که در زندان عادلآباد شیراز در استان فارس در قتلعام ۶۷همزمان اعدام شدند)
«… آقای اسلامی که دادستان انقلاب فارس بود یک پروندهیی را آورده بود پیش من مربوط به دختری که میخواستهاند او را اعدام کنند. میگفت من با اعدام او مخالف بودم اما با اکثریت آرا او را اعدام کردند…». (همان منبع)
منتظری در خاطرات خود به دیدارش با آخوند محمدحسین احمدی اشاره میکند و مینویسد:
«… یکی از قضات خوزستان به نام حجتالاسلام آقای محمدحسین احمدی پسر آیتالله آقای آشیخ علیاصغر احمدی شاهرودی آمد پیش من خیلی ناراحت بود میگفت: 'در آنجا تندتند دارند اعدام میکنند. بهیک شکلی نظر اکثریت درست میکنند. خوب تشخیص نمیدهند. اینها… افتادهاند بهجان زندانیان». (همان منبع)
«… آقای اسلامی که دادستان انقلاب فارس بود یک پروندهیی را آورده بود پیش من مربوط به دختری که میخواستهاند او را اعدام کنند. میگفت من با اعدام او مخالف بودم اما با اکثریت آرا او را اعدام کردند…». (همان منبع)
منتظری در خاطرات خود به دیدارش با آخوند محمدحسین احمدی اشاره میکند و مینویسد:
«… یکی از قضات خوزستان به نام حجتالاسلام آقای محمدحسین احمدی پسر آیتالله آقای آشیخ علیاصغر احمدی شاهرودی آمد پیش من خیلی ناراحت بود میگفت: 'در آنجا تندتند دارند اعدام میکنند. بهیک شکلی نظر اکثریت درست میکنند. خوب تشخیص نمیدهند. اینها… افتادهاند بهجان زندانیان». (همان منبع)
قتلعام ۶۷ – سالگرد نامههای منتظری در اعتراض به قتلعام تابستان ۶۷
در ادامهی خاطرات منتظری آمده که همین آخوند محمدحسین احمدی طی نامهیی به خمینی جلاد به تاریخ ۲۳مرداد ۱۳۶۷مینویسد:
«در رابطه با حکم اخیر… در دزفول تعدادی از زندانیان بهنامهای طاهر رنجبر ـ مصطفی بهزادی ـ احمد آسخ و محمدرضا آشوغ… نماینده اطلاعات از آنها سؤال کرد: ”… حاضرید همین الآن بهنفع جمهوری اسلامی در جبهه و جنگ و غیره شرکت کنید“. بعضی اظهار تردید و بعضی نفی کردند. نماینده اطلاعات گفت: ”اینها سرموضع هستند چون حاضر نیستند که در راه نظام حق بجنگند“. بهایشان گفتم پس اکثریت مردم ایران که حاضر نیستند به جبهه بروند منافقند؟ جواب داد: ”حساب اینها با مردم عادی فرق میکند“ و در هر صورت نامبردگان محکوم شدند… لذا خواهشمند است در صورت مصلحت ملاک و معیاری برای این امر مشخص فرمایید تا مسئولان اجرا دچار اشتباه و افراط و تفریط نشوند…». (همان منبع)
منتظری در بخشی از خاطراتش درباره آمار کشته شدگان تنها چند روز پس از شروع ماشین کشتار و قتلعام چنین مینویسد:
«… بالاخره دوهزار وهشتصد یا سههزار وهشتصد نفر زندانی… از زن و مرد را در کشور اعدام کردند. حتی افرادی که نماز میخواندند، روزه میگرفتند، طرف را میآوردند به او میگفتند بگو غلط کردم، او هم بهشخصیتش برمیخورد، نمیگفت. میگفتند پس تو سرموضع هستی و او را اعدام میکردند. در همین قم یکی از مسئولان قضایی آمد پیش من و از مسئول اطلاعات قم گله میکرد که میگوید تندتند اینها را بکشیم، از شرشان راحت شویم، … میگوید ”حکم اینها را امام صادر کرده ما فقط باید تشخیص سرموضع بدهیم“. به بعضی افراد میگویند تو سرموضعی؟! او هم نمیداند که قضیه از چه قرار است میگوید بله، فوری او را میبرند اعدام میکنند…». (همان منبع)
در ادامهی خاطرات منتظری آمده که همین آخوند محمدحسین احمدی طی نامهیی به خمینی جلاد به تاریخ ۲۳مرداد ۱۳۶۷مینویسد:
«در رابطه با حکم اخیر… در دزفول تعدادی از زندانیان بهنامهای طاهر رنجبر ـ مصطفی بهزادی ـ احمد آسخ و محمدرضا آشوغ… نماینده اطلاعات از آنها سؤال کرد: ”… حاضرید همین الآن بهنفع جمهوری اسلامی در جبهه و جنگ و غیره شرکت کنید“. بعضی اظهار تردید و بعضی نفی کردند. نماینده اطلاعات گفت: ”اینها سرموضع هستند چون حاضر نیستند که در راه نظام حق بجنگند“. بهایشان گفتم پس اکثریت مردم ایران که حاضر نیستند به جبهه بروند منافقند؟ جواب داد: ”حساب اینها با مردم عادی فرق میکند“ و در هر صورت نامبردگان محکوم شدند… لذا خواهشمند است در صورت مصلحت ملاک و معیاری برای این امر مشخص فرمایید تا مسئولان اجرا دچار اشتباه و افراط و تفریط نشوند…». (همان منبع)
منتظری در بخشی از خاطراتش درباره آمار کشته شدگان تنها چند روز پس از شروع ماشین کشتار و قتلعام چنین مینویسد:
«… بالاخره دوهزار وهشتصد یا سههزار وهشتصد نفر زندانی… از زن و مرد را در کشور اعدام کردند. حتی افرادی که نماز میخواندند، روزه میگرفتند، طرف را میآوردند به او میگفتند بگو غلط کردم، او هم بهشخصیتش برمیخورد، نمیگفت. میگفتند پس تو سرموضع هستی و او را اعدام میکردند. در همین قم یکی از مسئولان قضایی آمد پیش من و از مسئول اطلاعات قم گله میکرد که میگوید تندتند اینها را بکشیم، از شرشان راحت شویم، … میگوید ”حکم اینها را امام صادر کرده ما فقط باید تشخیص سرموضع بدهیم“. به بعضی افراد میگویند تو سرموضعی؟! او هم نمیداند که قضیه از چه قرار است میگوید بله، فوری او را میبرند اعدام میکنند…». (همان منبع)
قتلعام ۶۷ – سالگرد نامههای منتظری در اعتراض به قتلعام تابستان ۶۷- کشتار زندانیان سیاسی
بهاینترتیب، منتظری تصریح میکند در ابتدای کار، یعنی فقط چند روز پس از شروع اعدامها (۹مرداد) شمار اعدامشدگان ۳۸۰۰تن و یا آنچنانکه در نامه به خمینی نوشته بود «چندهزار نفر در ظرف چند روز» بوده است. این در حالی است که او در نامه ۹مرداد نمیتوانسته از تعداد اعدام شدگان در اکثر شهرستانها اطلاعی داشته باشد. چرا که در سؤال آخوند موسویاردبیلی از خمینی جلاد بهخوبی نشان میداد که قتلعام نهتنها در مراکز استان، بلکه در بسیاری دیگر از شهرهای کشور نیز جریان داشت. بنابراین عدد قید شده تنها مربوط به زندان اوین و نه حتی گوهردشت است، زیرا اعدامها در زندان گوهردشت از روز هشتم مرداد آغاز شد.
منتظری وقتی میبیند که قتلعام با شدت تمام ادامه دارد، در تاریخ ۱۳مرداد، نامه دوم خود را به خمینی مینویسد و نسبت به این رویه اعتراض میکند. منتظری درباره نامه دوم خود در قسمتی از خاطراتش مینویسد:
بهاینترتیب، منتظری تصریح میکند در ابتدای کار، یعنی فقط چند روز پس از شروع اعدامها (۹مرداد) شمار اعدامشدگان ۳۸۰۰تن و یا آنچنانکه در نامه به خمینی نوشته بود «چندهزار نفر در ظرف چند روز» بوده است. این در حالی است که او در نامه ۹مرداد نمیتوانسته از تعداد اعدام شدگان در اکثر شهرستانها اطلاعی داشته باشد. چرا که در سؤال آخوند موسویاردبیلی از خمینی جلاد بهخوبی نشان میداد که قتلعام نهتنها در مراکز استان، بلکه در بسیاری دیگر از شهرهای کشور نیز جریان داشت. بنابراین عدد قید شده تنها مربوط به زندان اوین و نه حتی گوهردشت است، زیرا اعدامها در زندان گوهردشت از روز هشتم مرداد آغاز شد.
منتظری وقتی میبیند که قتلعام با شدت تمام ادامه دارد، در تاریخ ۱۳مرداد، نامه دوم خود را به خمینی مینویسد و نسبت به این رویه اعتراض میکند. منتظری درباره نامه دوم خود در قسمتی از خاطراتش مینویسد:
قتلعام ۶۷ – سالگرد نامههای منتظری در اعتراض به قتلعام تابستان ۶۷- ملاقات منتظری با هیأت مرگ
«… این نامه دوم من راجع بهاین موضوع بود. بعد من دیدم آنها دارند کارشان را ادامه میدهند. اول محرم شد من آقای نیری که قاضی شرع اوین و آقای اشراقی که دادستان بود و آقای رئیسی معاون دادستان و آقای پورمحمدی که نماینده اطلاعات بود را خواستم و گفتم الآن محرم است حداقل در محرم از اعدامها دست نگهدارید…».
در قسمت دیگری از کتاب خاطرات منتظری به پاسخ خمینی در رابطه با نامههایی که او به خمینی نوشته بود، اشاره شده است. در این نامه خمینی شخصاً مسئولیت تام و تمام دستور قتلعام زندانیان سیاسی را بهعهده گرفته است.
او از طریق پسرش، احمد، که در ضمن کاتب او نیز بود، در نامهیی به تاریخ 15مرداد 67خطاب به منتظری تصریح میکند:
«… مسئولیت شرعی حکم مورد بحث با من است جنابعالی نگران نباشید. خداوند شر منافقین [مجاهدین] را از سر همه کوتاه فرماید…». (پاسخ خمینی جلاد -کتاب خاطرات منتظری)
بعدها در همین رابطه آخوند محمد یزدی، رئیس قوه قضاییه وقت رژیم، هم درباره قتلعام زندانیان سیاسی در مصاحبه با روزنامه اطلاعات گفته بود:
«امام فرمودهاند… حکم قضایی درباره منافقین (این است) که مجموع سازمان و تشکیلات محکوم شده، نه فردفرد، تا در تطبیق عنوان محارب و مفسد روی افراد تردید شود…». (روزنامه اطلاعات رژیم ۹خرداد ۱۳۶۹)
و سرانجام انتشار فایل صوتی تکاندهنده منتظری در ۱۹مرداد ۹۵در دیدار با اعضای هیأت مرگ قتلعام بودکه در پی اعلام جنبش دادخواهی قتلعام شدگان، علنی و افشا شد. سندی که گوشهی کوچک دیگری از جنایات آن قتلعام هولناک را افشا میکرد. در این نوار منتظری که بهخاطر همین اظهارات از سوی خمینی عزل شد، خطاب به اعضاء کمیته مرگ متشکل از آخوند حسینعلی نیری (قاضی شرع)، مرتضی اشراقی (دادستان)، آخوند ابراهیم رئیسی (معاون دادستان) و آخوند مصطفیپورمحمدی (نماینده وزارت اطلاعات) میگوید:
«… این نامه دوم من راجع بهاین موضوع بود. بعد من دیدم آنها دارند کارشان را ادامه میدهند. اول محرم شد من آقای نیری که قاضی شرع اوین و آقای اشراقی که دادستان بود و آقای رئیسی معاون دادستان و آقای پورمحمدی که نماینده اطلاعات بود را خواستم و گفتم الآن محرم است حداقل در محرم از اعدامها دست نگهدارید…».
در قسمت دیگری از کتاب خاطرات منتظری به پاسخ خمینی در رابطه با نامههایی که او به خمینی نوشته بود، اشاره شده است. در این نامه خمینی شخصاً مسئولیت تام و تمام دستور قتلعام زندانیان سیاسی را بهعهده گرفته است.
او از طریق پسرش، احمد، که در ضمن کاتب او نیز بود، در نامهیی به تاریخ 15مرداد 67خطاب به منتظری تصریح میکند:
«… مسئولیت شرعی حکم مورد بحث با من است جنابعالی نگران نباشید. خداوند شر منافقین [مجاهدین] را از سر همه کوتاه فرماید…». (پاسخ خمینی جلاد -کتاب خاطرات منتظری)
بعدها در همین رابطه آخوند محمد یزدی، رئیس قوه قضاییه وقت رژیم، هم درباره قتلعام زندانیان سیاسی در مصاحبه با روزنامه اطلاعات گفته بود:
«امام فرمودهاند… حکم قضایی درباره منافقین (این است) که مجموع سازمان و تشکیلات محکوم شده، نه فردفرد، تا در تطبیق عنوان محارب و مفسد روی افراد تردید شود…». (روزنامه اطلاعات رژیم ۹خرداد ۱۳۶۹)
و سرانجام انتشار فایل صوتی تکاندهنده منتظری در ۱۹مرداد ۹۵در دیدار با اعضای هیأت مرگ قتلعام بودکه در پی اعلام جنبش دادخواهی قتلعام شدگان، علنی و افشا شد. سندی که گوشهی کوچک دیگری از جنایات آن قتلعام هولناک را افشا میکرد. در این نوار منتظری که بهخاطر همین اظهارات از سوی خمینی عزل شد، خطاب به اعضاء کمیته مرگ متشکل از آخوند حسینعلی نیری (قاضی شرع)، مرتضی اشراقی (دادستان)، آخوند ابراهیم رئیسی (معاون دادستان) و آخوند مصطفیپورمحمدی (نماینده وزارت اطلاعات) میگوید:
قتلعام ۶۷ – سالگرد نامههای منتظری در اعتراض به قتلعام تابستان ۶۷ – فایل صوتی منتظری
«بزرگترین جنایتی که در جمهوری اسلامی شده و تاریخ ما را محکوم میکند به دست شما انجام شده و [نام] شما را در آینده جزو جنایتکاران در تاریخ مینویسند…
… اینکه ما بیاییم بدون اینکه فعالیت تازهیی [از جانب زندانیان] باشد اینها را اعدام بکنیم معنیش این است که… همه دستگاه قضاییمان غلط کرده است…
… آقای موسوی اردبیلی در نماز جمعه میگوید همه اینها باید اعدام بشوند… پسر آقای خمینی از سه چهار سال قبل میگفت مجاهدین از روزنامهخوان و اعلامیهخوان همه باید اعدام شوند. اینها چنین فکری داشتند و حالا فرصت را مغتنم شمردند». (منتظری در ملاقات با اعضای هیأت مرگ در ۲۴مرداد ۶۷)
به این ترتیب مشخص میشود که اندیشهی قتلعام زندانیان سیاسی مجاهد و مبارز میهن از سالها قبل در ضمیر اهریمنی خمینی تیرهمغز و قسیالقلب لانه کرده بود. آخوند علی فلاحیان وزیر جلاد وزارت بدنام اطلاعات این حقیقت را چندی پیش بهروشنی اینطور اعتراف کرد:
«بزرگترین جنایتی که در جمهوری اسلامی شده و تاریخ ما را محکوم میکند به دست شما انجام شده و [نام] شما را در آینده جزو جنایتکاران در تاریخ مینویسند…
… اینکه ما بیاییم بدون اینکه فعالیت تازهیی [از جانب زندانیان] باشد اینها را اعدام بکنیم معنیش این است که… همه دستگاه قضاییمان غلط کرده است…
… آقای موسوی اردبیلی در نماز جمعه میگوید همه اینها باید اعدام بشوند… پسر آقای خمینی از سه چهار سال قبل میگفت مجاهدین از روزنامهخوان و اعلامیهخوان همه باید اعدام شوند. اینها چنین فکری داشتند و حالا فرصت را مغتنم شمردند». (منتظری در ملاقات با اعضای هیأت مرگ در ۲۴مرداد ۶۷)
به این ترتیب مشخص میشود که اندیشهی قتلعام زندانیان سیاسی مجاهد و مبارز میهن از سالها قبل در ضمیر اهریمنی خمینی تیرهمغز و قسیالقلب لانه کرده بود. آخوند علی فلاحیان وزیر جلاد وزارت بدنام اطلاعات این حقیقت را چندی پیش بهروشنی اینطور اعتراف کرد:
قتلعام ۶۷ – سالگرد نامههای منتظری در اعتراض به قتلعام تابستان ۶۷ – فایل صوتی منتظری
«اگر یک محارب… دستگیر شد، حکمش اعدام است، حتی اگر کسی را نکشته باشد… حکم منافق [مجاهد] و محارب اعدام است. این فتوای امام است…
در سال ۶۷… بحث بود که چه آنها که اعدامی بودند و چه آنهایی که حکم اعدام نگرفتند، اعدام شوند. نظر امام این بود که چرا نگهشان داشتید…
… امام فرمود آنهایی که… سر موضعشان هستند، اعدام کنید. نگهداشتن اینها معنا ندارد. امام مرتباً تأکید داشت که مواظب باشید اینها از دستتان در نروند… امام همیشه میگفت از این طرف احتیاط کنید… چطور؟ مثلاً اگر شبههیی شد در اینکه کسی قاتل است یا نه، [باید] بنا را بر نکشتن بگذاریم، اما در مورد مجاهدین امام میگفت به عکس رفتار کنید، من اینها را میشناسم، از دستتان در نروند و حکمشان اعدام است. این حکم ولایی ایشان بود؛ چه قبل از جریان ۶۷چه بعد از آن…». (تاریخ آنلاین- گفتگوی حسین دهباشی با علی فلاحیان- ۲۴تیر ۱۳۹۶)
آری، واقعیت این است حکم قتلعام زندانیان سیاسی نه در سال ۶۷بلکه سالها قبل، از سوی خمینی جلاد به تمام دستاندرکاران جنایت ابلاغ شده بود.
اگر قتلعام زندانیان سیاسی تا سال ۶۷به تأخیر افتاد تنها و تنها به این دلیل بود که خمینی در اوضاع و احوال سیاسی آن زمان بیش از این نمیتوانست قیمت سیاسی بدهد. اما بعد از قبول قطعنامهی ۵۹۸ (که خمینی از آن بهعنوان سرکشیدن جامزهر یاد کرد)، برای جلوگیری از فوران نارضایتی مردم و حفظ نظامش در آن مقطع زمانی تنها چاره را کشتار و قتلعام سیهزار زندانی مجاهد و مبارز دید.
«اگر یک محارب… دستگیر شد، حکمش اعدام است، حتی اگر کسی را نکشته باشد… حکم منافق [مجاهد] و محارب اعدام است. این فتوای امام است…
در سال ۶۷… بحث بود که چه آنها که اعدامی بودند و چه آنهایی که حکم اعدام نگرفتند، اعدام شوند. نظر امام این بود که چرا نگهشان داشتید…
… امام فرمود آنهایی که… سر موضعشان هستند، اعدام کنید. نگهداشتن اینها معنا ندارد. امام مرتباً تأکید داشت که مواظب باشید اینها از دستتان در نروند… امام همیشه میگفت از این طرف احتیاط کنید… چطور؟ مثلاً اگر شبههیی شد در اینکه کسی قاتل است یا نه، [باید] بنا را بر نکشتن بگذاریم، اما در مورد مجاهدین امام میگفت به عکس رفتار کنید، من اینها را میشناسم، از دستتان در نروند و حکمشان اعدام است. این حکم ولایی ایشان بود؛ چه قبل از جریان ۶۷چه بعد از آن…». (تاریخ آنلاین- گفتگوی حسین دهباشی با علی فلاحیان- ۲۴تیر ۱۳۹۶)
آری، واقعیت این است حکم قتلعام زندانیان سیاسی نه در سال ۶۷بلکه سالها قبل، از سوی خمینی جلاد به تمام دستاندرکاران جنایت ابلاغ شده بود.
اگر قتلعام زندانیان سیاسی تا سال ۶۷به تأخیر افتاد تنها و تنها به این دلیل بود که خمینی در اوضاع و احوال سیاسی آن زمان بیش از این نمیتوانست قیمت سیاسی بدهد. اما بعد از قبول قطعنامهی ۵۹۸ (که خمینی از آن بهعنوان سرکشیدن جامزهر یاد کرد)، برای جلوگیری از فوران نارضایتی مردم و حفظ نظامش در آن مقطع زمانی تنها چاره را کشتار و قتلعام سیهزار زندانی مجاهد و مبارز دید.
قتلعام ۶۷ – سالگرد نامههای منتظری در اعتراض به قتلعام تابستان ۶۷ – فایل صوتی منتظری
شکست مهندسی نمایش انتخابات ریاستجمهوری ولایت فقیه با سوختن مهره علی خامنهای یعنی آخوند جلاد ابراهیم رئیسی، ورود جنبش دادخواهی به درون بیت خامنهای در وادار کردن او به موضعگیری بر سر تعویض جلاد و شهید در جامعه، موضعگیریها و اعترافات پیدرپی اعضای هیأت مرگ و کارگزاران دیکتاتوری آخوندی در مورد قتلعام تابستان ۶۷… و سرانجام در آخرین تحول، حذف و برکناری آخوند جلاد مصطفی پورمحمدی (عضو هیأت مرگ در قتلعام ۶۷) از کابینهی آخوند حسن روحانی، همه و همه نشان از گسترش رشدیابنده جنبش دادخواهی قتلعام شدگان در جامعه دارد.
شکست مهندسی نمایش انتخابات ریاستجمهوری ولایت فقیه با سوختن مهره علی خامنهای یعنی آخوند جلاد ابراهیم رئیسی، ورود جنبش دادخواهی به درون بیت خامنهای در وادار کردن او به موضعگیری بر سر تعویض جلاد و شهید در جامعه، موضعگیریها و اعترافات پیدرپی اعضای هیأت مرگ و کارگزاران دیکتاتوری آخوندی در مورد قتلعام تابستان ۶۷… و سرانجام در آخرین تحول، حذف و برکناری آخوند جلاد مصطفی پورمحمدی (عضو هیأت مرگ در قتلعام ۶۷) از کابینهی آخوند حسن روحانی، همه و همه نشان از گسترش رشدیابنده جنبش دادخواهی قتلعام شدگان در جامعه دارد.
قتلعام ۶۷ – سالگرد نامههای منتظری در اعتراض به قتلعام تابستان ۶۷ – مزار خاوران
انتشار نامهها و فایل صوتی منتظری و افشای نامهها و احکام صادره از سوی خمینی جلاد برای قتلعام زندانیان مجاهد و مبارز… تنها بخش کوچکی از اسناد و مدارک جنایت علیه بشریت در تابستان ۶۷را شامل میشوند. پیشرفت جنبش دادخواهی، اسناد و مدارک و اعترافات ناگزیر سردمداران فاشیسم دینی را در برملا کردن اسرار قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی هر چه بیشتر بهدنبال خواهد داشت.
انتشار نامهها و فایل صوتی منتظری و افشای نامهها و احکام صادره از سوی خمینی جلاد برای قتلعام زندانیان مجاهد و مبارز… تنها بخش کوچکی از اسناد و مدارک جنایت علیه بشریت در تابستان ۶۷را شامل میشوند. پیشرفت جنبش دادخواهی، اسناد و مدارک و اعترافات ناگزیر سردمداران فاشیسم دینی را در برملا کردن اسرار قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی هر چه بیشتر بهدنبال خواهد داشت.