علیرضا یعقوبی
در مبحث قبلی بحث درباره «مزدوران و بریده مزدوران» را بپایان بردیم. وعده کردیم که در بخش بعدی به گفتگو درباره «خبرچینان و جاسوسان» رژیم فاشبسم مذهبی حاکم بر وطن اسیزمان ایران بپردازیم. قبل از ورود به این بحث با توجه به تذکر چند تن از دوستان و فحاشی و تهدیدات تنی چند از «مزدوران و بریده مزدوران» توضیح چند نکته را خالی از لطف نمی بیند:
۱- در مباحث تحت عنوان مقاله در بالا، ما در پی آن هستیم تا پدیده «جاسوسی» و «جاسوسان» رژیم آخوندی را کالبد شکافی نموده و با درکی همه جانبه از این موضوع به شیوه مناسب مبارزه با این پدیده نائل آئیم. لذا بحث حاضر نه درباره افراد بلکه در خدمت شناخت از ماهیت پدیده جاسوسی و جاسوسان رژیم و همچنین تحت همین عنوان در پی شناخت و آبشخور «مزدوری» توسط «بریده مزدوران» است.
«بریده مزدوران» در برابر جمع کثیری که از مقاومت ایران به هر دلیلی جدا شده اند، تعداد اندکی هستند که از شرافت انسانی دست شسته و بطور تمام عیار به خدمت دیکتاتوری حاکم بر وطن اسیرمان در آمده اند. لذا چه بسیار دوستان و یارانی که بعد از جدایی از ارتش آزادیبخش ملی ایران با تحمل شدائد و سختی ها و گاها نامهربانی ها و کم لطفی ها، خود را به جای امنی رسانده و بازهم در پی وصل بر آمده و در پی ادای وظیفه ملی و میهنی خود هستند. چنین انسانهای شریفی بسا قابل احترام بوده و نگارنده حاضر همواره نهایت احترام خود را به این دسته از عزیزان اعلام داشته و می دارد و آنها را بخشی لاینفک از ارتش عظیم حلق در جبهه های متنوع و گسترده مبارزه برای براندازی فاشیسم مذهبی حاکم می داند.
۲- «بریده مزدوران»ی که با فحاشی سعی در انحراف در بحث حاضر را دارند، بدانند که نگارنده هیچگاه با فحاشی های آنها با نصب العین قرار دادن «ادب مرد به از دولت اوست»، از جاده ادب خارج نشده و با طیب خاطر چنین فحاشی های قابل فهم و درک را پذیرفته و در برابر فدیه عظیم بهترین فرزندان خلق در جای جای جهان ازشکنجه گاههای رژیم ضد بشری تا لیبرتی تا آلبانی و کانادا و سوئد و آلمان و .... تحمل چنین فحاشی هایی را کمترین پرداخت در مسیر سرنگونی رژیم آخوندی می داند.
۳- در برابر تهدیدات مزدوران تنها بذکر «بیا، بیا» بسنده کرده چرا که در ششمین دهه از عمر خود تنها آرزوی محقق نشده زندگیش پیوستن به خیل جاودانه فروغهایی می داند که در تمام فراز و نشیبهای زندگیش هیچگاه لذت همراهی با آنها را با «ملک سلیمان» هم قابل معاوضه ندیده است، لذا در مسیر آزادی و رهایی ایرانزمین از اسارت و تعفن رژیم آخوندی، یگانه معیار سنجش هر ادعا و گفنه ای را در میدان عمل می داند تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
۴- باردیگر با کمال افتخار اعلام می دارد که در صلح و صفا با هر آنکسی هستم که با خمینی و خامنه ای و نکبت ولایت فیقه در آویخت و در جنگ و نزاع با هر آنکسی هستم که خود را به پلشتی این رژیم و ضدیت با بهترین فرزندان ایران آلوده ساخت.
۵- در برابر تمام کوتاهی ها و تمامی کم کاری هایش عذر تقصیر را نزد خدا و خلق برده و ضمن طلب مغفرت، خدا را برای حسابرسی کافی دانسته و در برابر خلق و بهترین فرزندانش سر تعظیم فرود آورده و خود را قطره ای از اقیانوس خلق های جهان می داند که به سوی رستگاری عظیم و نحقق جامعه بی طبقه توحیدی یعنی آرمان غایی فرزند انسان در تلاش و تکاپو و حرکت هستند.
ادامه بحث:
۳- جاسوسان و خبرچینان:
سومین دسته از ایادی و مزدوران رژیم آخوندی را «جاسوسان و خبرچینان» آن تشکیل می دهند.
اگر دو دسته ۱- لابی و ۲- مزدوران و بریده مزدوران رژیم بعلت شناخته شدگی و افشایشان از شعاع عمل محدود و شناخته شده و قابل حدس و تخمین و لاجرم قابل کنترل برخوردار هستند، جاسوسان و خبرچینان به دلیل ناشناخته بودن و مخفی بودنشان از دایره عمل بیشتر و وسیعتر و خلاصه غیر قابل کنترلی با درجات تخریبی غیرقابل حدس و تخمین و گمان برخوردار هستند.
اگر دو دسته اول بعلت افشا و شناخته شدگی در میان ما جایی ندارند در عوض جاسوسان و خبرچیننان از این امکان برخوردار هستند که در درون ما زندگی کنند و لذا می توانند در همه جا باشند. در کنار من و شما و دیگر یارانمان و این ابعاد خطر بسا بسا بیشتر می کند. اینها در پوش هواداری و عضویت در سازمان مادر براحتی در تشکیلات و بین هواداران مقاومت رخنه می کنند. اینها درون روابط و ملاء آن جولانگاه خود قرار داده و به پیشبرد خطوط دشمن می پردازند. به این دسته از عناصر «نفوذی» اطلاق می شود. نفوذ و رسوخ در بین مبارزان و مجاهدان و آزادیخواهان از وظائف این دسته است. حرکات ایذایی و تخریبی این افراد از بدنام کردن مبارزان، ایجاد تفرقه و شکاف در صفوف درونی جبهه خلق و مبارزه و ایجاد حس «بی اعتمادی» نسبت به یکدیگر شروع شده و تا زمینه سازی و فراهم سازی بستر لازم برای اقدامات آتی ادامه یافته و در نهایت محو هرگونه حس و روحیه مقاومت و ایستاتدگی در برابر فاشیسم مذهبی را هدف غایی و نهایی خود فرض می کنند.
هنوز جنایات «عناصر نفوذی» در وارد آوردن ضربه بر پیکر ارتش آزادیبخش ملی ایران التیام نیافته و یاد و خاطر شهیدان جنایات نفوذی ها از خاطر یارانشان محو نشده است تا روز انتقام نهایی خلق از این جنایتکاران فرا رسد.
حال سؤال این است که چگونه باید «جاسوسان و خبر چینان» رژیم را شناخت و آنها را از صفوف خود طرد و رسوا نمود؟.
اسلوب و شیوه شناخت جاسوسان و خبرچینان:
اصولا شناخت هر پدیده ای، اسلوب و روش و قانونمندی های خاص خود را دارد. نخست آنکه جاسوسی و خبرچینی نه پدیده ای خلق الساعه بلکه قدمتش به طول حرکت و مبارزه انسان برای رهایی از قید و بندهای اسارت بر می گردد.
امروزه در عصری که «رقابت» و پیشی گرفتن از رقبا در عرصه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی به یک اصل غیرقابل اغماض و چشم پوشی تبدیل شده است و سرک کشیدن به زوایای مختلف اندامهای حیات رقیب و یافتن نقاط ضعف و قوت آن به بخشی تفکیک ناپذیر در تبیین استراتژی در رقابت فردی و اجتماعی مبدل گشته است، حضور جاسوسان و خبرچینان رژیم بغایت عقب مانده رژیم آخوندی امری طبیعی و ابتدایی بوده و به موازات ایزولاسیون و طرد و انزوای اجتماعی رژیم ابعاد این حضور وسیعتر گشته است یعنی در یک کلام رابطه مستقیمی بین انزوا و طرد اجتماعی رژیم و از دست رفتن پایگاه اجتماعی آن با پدیده کنترل و جاسوسی و خبرچینی وجود دارد.
اگر در رژیم گذشته حضور فعال عناصر منفور ساواکی در حیطه شهرهای بزرگ و بطور مشخص در مناطقی که مبارز و مجاهد خیز بود، تقریبا محدود می شد، در رژیم آخوندی حضور عناصر وابسته به وزارت منفور اطلاعات تا دور دسترین روستاهای این وطن اسیر قابل لمس و درک است. مردم بخوبی این عناصر دون پایه را می شناسند و اصولا این افراد طرد شده و رسوا می باشند. نگارنده با توجه به اینکه صابون این رژیم منفور و وزارت اطلاعات رسوایش به تنش خورده، خاطره های زیادی از برخورد با جاسوسان و خبرچینان ریز و درشت این رژیم دارد که عمدتا بعلت اینکه از دون پایه ترین و انگل ترین اقشار اجتماع تشکیل شده اند و درکی منطقی و اصولی از منافع و مصالح رژیم هم بعلت عقب ماندگی تاریخی ندارند، عمدتا منافع فردی را بر منافع رژیم ترجیح داده و تماما غرق در فساد و ارتشا و کلاهبرداری و باج خواهی و باج خواری هستند تا شاید بتوانند از این طریق کلاه نمدی دوخته و بقول معروف سری از توی سرها در آورده تا بتوانند در فرصتی دیگر ادعای نجیبی و نجیب زادگی کنند!!. لاجرم رژیم برای کنترل و حراست از این مزدوران، ناچارا لایه دیگری از خبرچینان و جاسوسان را به استخدام در آورده تا به کنترل لایه اولیه جاسوسان و خبرچینان بپردازد!!.
اینچنین چندین لایه از جاسوسان و خبرچینان رژیم شکل گرفته که عمدتا به کار کنترل و جاسوسی یکدیگر مشغولند و در پیشی گرفتن از یکدیگر و تقرب به درگاه ولی فقیه از دست زدن به هیچ دنائتی و بقول معروف خراب کردن رقیب ابا ندارند و فساد اینچنین در درون چنین رژیمهایی نهادینه تر گشته و همچون موریانه ای چنین رژیمهایی را از درون ضربه پذیر ساخته تا روز قیام نهایی خلق فرا رسد. ترور لایه اولیه نیروهای امنیتی همچون سعید حجاریان و یا خودکشی دادن سعید امامی توسط لایه های دیگر را می توان با همین
دیدگاه تحلیل نمود.
این بحث را بعلت اهمیتش در بخش بعدی دنبال می کنیم. با ما همراه باشید.