کلنل محمد تقی خان پسیان
تحصیلاتش را در زادگاهش آغاز کرد و جهت ادامه تحصیل به تهران آمد و وارد مدرسه نظام شد.
پس از نائل شدن به درجه «یاوری» (یا همان سرگردی) به مدت سه سال در اروپا دوره هوانوردی و مکانیک را در آلمان گذراند. او در سال 1299شمسی، پس از سپری کردن مراحل مختلف و بارز شدن شجاعت و فرماندهیاش، بهخصوص در شکست قوای روسیه در جریان جنگهای جهانی اول، که به ایران تجاوز کرده بودند، در زمان صدارت مشیرالدوله، ریاست ژاندارمری خراسان را بهعهده گرفت.
استان خراسان بهوقوع پیوست. به این ترتیب او با قیام خودش در خراسان بخشی از مقاومت مردمی را علیه حاکمیت جدید استبداد رهبری کرد.
در این قیام کلنل پسیان امور استان را کاملاً در دست گرفت و قوای تحت فرمانش با نیروهای تحتامر حکومت مرکزی جنگیدند.
قوامالسلطنه، این مهره بدنام دربار به نخستوزیری رسید و با کینهیی که از کلنل پسیان به دل داشت، کمر به قتل او بست.
سرانجام روز دهم مهرماه سال 1300 در زد و خوردی که به تحریک قوامالسلطنه با همدستی برخی رؤسای عشایر در تپههای «داوودلی» در جعفرآباد، روستایی واقع در شرق قوچان، درگرفت، کلنل پسیان، این مبارز خستگیناپذیر و دلیر مردم ایران، به همراه همرزمانش پس از ساعتها نبرد، در سن 30سالگی بهشهادت رسید و مزدوران ددمنش سر آزادی طلب او را از تن جدا کردند.
پایداری کلنل پسیان بهعنوان یک افسر آزادیخواه که قلبش برای آزادی و استقلال میهنش میتپید و شهادت قهرمانانهاش تأثیرات بسیار وسیع اجتماعی در سطح کشور و بهخصوص در همان منطقه گذاشت. بهطوری که برخلاف تصور دشمن که میپنداشت با شهادت پسیان جنبش او نیز از بین خواهد رفت هواداران پسیان بر فعالیتهای خود افزودند.
… شاید یکی از عللی که اصرار داشت قیام خود را در روز سیزده بدر شروع کند، به این خاطر بود که نحسی و نحوست استبداد، دیکتاتوری و خیانت را از این سرزمین بزرگ و زیبا دور کند و از ریشه بسوزاند. آخر او خود گفته بود:
«ما باید با هر کس که خائن وطن است، بجنگیم، … ما بایست ریشههای سنگین خیانت را نابود سازیم».
«ما باید با هر کس که خائن وطن است، بجنگیم، … ما بایست ریشههای سنگین خیانت را نابود سازیم».
نزدیک به یک قرن پیش در روز 13فروردین سال 1300 شمسی، یک افسر آزاده و یک فرمانده میهنپرست و شجاع ایرانی با دستگیری قوامالسلطنه، استاندار خراسان و از مهرههای کهنهکار دربار و استعمار، قیام افسران علیه حکومت وابسته مرکزی را آغاز کرد و در این مسیر خون پاکش را فدیه رهایی مردم ایران نمود.
محمد تقیخان پسیان، در سال 1271 شمسی در محله سرخآب تبریز به دنیا آمد.
محمد تقیخان پسیان، در سال 1271 شمسی در محله سرخآب تبریز به دنیا آمد.
تحصیلاتش را در زادگاهش آغاز کرد و جهت ادامه تحصیل به تهران آمد و وارد مدرسه نظام شد.
پس از نائل شدن به درجه «یاوری» (یا همان سرگردی) به مدت سه سال در اروپا دوره هوانوردی و مکانیک را در آلمان گذراند. او در سال 1299شمسی، پس از سپری کردن مراحل مختلف و بارز شدن شجاعت و فرماندهیاش، بهخصوص در شکست قوای روسیه در جریان جنگهای جهانی اول، که به ایران تجاوز کرده بودند، در زمان صدارت مشیرالدوله، ریاست ژاندارمری خراسان را بهعهده گرفت.
افکار آزادیخواهانه کلنل پسیان برایش در میان مردم نفوذ و اعتبار فراوانی بهدست آورد. او از جمله میهنپرستان سلحشوری بود که پس از شکست انقلاب مشروطه، تن به تسلیم در برابر حاکمیت مجدد استبداد و روی کارآمدن عناصر مزدوری چون وثوقالدوله و قوامالسلطنه نداد.
او با توجه به نفوذ بیگانگان در ایران و نابسامانی اوضاع کشور برای خارج شدن ایران از زیر نفوذ انگلیس و بهبود وضع مردم، مبارزه با حکومت مرکزی را آغاز کرد و چنین بود که قیام افسران در
او با توجه به نفوذ بیگانگان در ایران و نابسامانی اوضاع کشور برای خارج شدن ایران از زیر نفوذ انگلیس و بهبود وضع مردم، مبارزه با حکومت مرکزی را آغاز کرد و چنین بود که قیام افسران در
استان خراسان بهوقوع پیوست. به این ترتیب او با قیام خودش در خراسان بخشی از مقاومت مردمی را علیه حاکمیت جدید استبداد رهبری کرد.
در این قیام کلنل پسیان امور استان را کاملاً در دست گرفت و قوای تحت فرمانش با نیروهای تحتامر حکومت مرکزی جنگیدند.
نیروهای کلنل محمدتقیخان پسیان
کلنل پسیان در طول مدتی که قیام را رهبری میکرد، خدمات بسیار ارزندهیی به خراسان نمود. از جمله بهبود وضعیت نابسامان اقتصادی و سیاسی خراسان -گرفتن مالیات از سرمایهداران و زمینداران بزرگ - تشکیل کمیته عدالت برای رسیدگی به شکایات مردم - تشکیل کمیته مبارزه با مواد مخدر در خراسان - ایجاد انبار گندم مدرن (سیلو) - ایجاد سه مدرسه دولتی - تأسیس بانک - تشویق صادرات ایران - ایجاد تفریحگاههای سالم موسیقی و فرهنگی و دهها خدمات عمرانی و فرهنگی دیگر.
قیام کلنل پسیان و روح آزادیخواه و وطنپرست او همچنین تأثیر زیادی روی شاعران و موسیقیدانان آن دوره گذاشت و اشعار و ترانههای بسیاری برای او سرودند و خواندند.
عارف قزوینی، ترانهسرا، شاعر، آهنگساز و خواننده مشهور دوران انقلاب مشروطه، که با عقاید میهنپرستانه کلنل پسیان آشنا بود، به او پیوست و بهعنوان یکی از مشاوران نزدیک رهبر قیام، در راه تحقق آرمانهای وی صمیمانه تلاش کرد. آخر امیدهای عارف درباره نجات و پیشرفت کشور، همه در وجود کلنل پسیان متبلور شده بود.
از سوی دیگر همزمانی قیام خراسان با جنبش جنگل
و قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز بیانگر اوجگیری مقاومت مردم در برابر مستبدان و مزدوران بود که بر مقدرات کشور حاکم شده بودند. اما یک نقیصه جدی، آن بود که این جنبشها ارتباطی با یکدیگر نداشتند و دشمن میتوانست هر کدام را جدا جدا سرکوب کند و از میان بردارد.
پس از آغاز جنبش افسران، در فاصله کوتاهی اوضاع ایران دگرگون شد.
پس از آغاز جنبش افسران، در فاصله کوتاهی اوضاع ایران دگرگون شد.
قوامالسلطنه، این مهره بدنام دربار به نخستوزیری رسید و با کینهیی که از کلنل پسیان به دل داشت، کمر به قتل او بست.
سرانجام روز دهم مهرماه سال 1300 در زد و خوردی که به تحریک قوامالسلطنه با همدستی برخی رؤسای عشایر در تپههای «داوودلی» در جعفرآباد، روستایی واقع در شرق قوچان، درگرفت، کلنل پسیان، این مبارز خستگیناپذیر و دلیر مردم ایران، به همراه همرزمانش پس از ساعتها نبرد، در سن 30سالگی بهشهادت رسید و مزدوران ددمنش سر آزادی طلب او را از تن جدا کردند.
در روز 16مهر ماه 1300 شمسی با حضور گسترده مردم پیکر کلنل آزادیخواه، با اجرای تشریفات نظامی در کنار آرامگاه نادرشاه در مشهد به خاک سپرده شد. پس از مدتی در یک اقدام کینهتوزانه قوامالسلطنه و رضا خان، دستور به جابهجایی پیکر پسیان از باغ نادرشاه را صادر کرده و حتی قبر او را محو کردند. پس از سالها با روی کار آمدن دکتر مصدق و بهدنبال درخواستهای مردمی دوباره پیکر پسیان به کنار آرامگاه نادرشاه انتقال یافت.
پایداری کلنل پسیان بهعنوان یک افسر آزادیخواه که قلبش برای آزادی و استقلال میهنش میتپید و شهادت قهرمانانهاش تأثیرات بسیار وسیع اجتماعی در سطح کشور و بهخصوص در همان منطقه گذاشت. بهطوری که برخلاف تصور دشمن که میپنداشت با شهادت پسیان جنبش او نیز از بین خواهد رفت هواداران پسیان بر فعالیتهای خود افزودند.
رضاخان مجبور شد برای سرکوب هواداران کلنل، «حسین آقا میرپنج» (سرلشکر حسین خزاعی) را به مشهد اعزام کند. او قیام هواداران پسیان را با شدت سرکوب کرد و تعدادی را دستگیر و تعدادی را تیرباران کرد. اما باز هم شور آزادیخواهی شدت گرفت.
شهادت کلنل پسیان، دل همة میهنپرستان را به درد آورد و شاعر آزاده،
شهادت کلنل پسیان، دل همة میهنپرستان را به درد آورد و شاعر آزاده،
فرخی یزدی، در سوگ او سرود: «در ماتم او عارف و عامی گفتند: ایام سفر، محرم ثانی شد».
عارف قزوینی، هم در کنسرت پرشوری که در تهران اجرا کرد، تصنیف «گریه کن» را خواند:
گریه کن که گر سیل خون گری ثمر ندارد
نالهیی که ناید ز نای دل اثر ندارد
علاوه بر عارف، شاعر بزرگ ملی، ایرج میرزا
گریه کن که گر سیل خون گری ثمر ندارد
نالهیی که ناید ز نای دل اثر ندارد
علاوه بر عارف، شاعر بزرگ ملی، ایرج میرزا
نیز از کسانی بود که بهشدت تحت تأثیر کلنل پسیان قرار داشت.
عارف قزوینی همچنین ترانه بهیاد ماندنی «از خون جوانان وطن لاله دمیده» را، که یکی از زیباترین و تاثیرگذارترین ترانههای ملی است، در سوگ کلنل سرود. میگویند این تأثیر این ترانه بر جوانان در آن موقع، از اثر 10 سخنرانی و مقاله درباره جانفشانی بهخاطر آزادی و مشروطه بیشتر بوده است.
عارف قزوینی همچنین ترانه بهیاد ماندنی «از خون جوانان وطن لاله دمیده» را، که یکی از زیباترین و تاثیرگذارترین ترانههای ملی است، در سوگ کلنل سرود. میگویند این تأثیر این ترانه بر جوانان در آن موقع، از اثر 10 سخنرانی و مقاله درباره جانفشانی بهخاطر آزادی و مشروطه بیشتر بوده است.
به این ترتیب شهید راه وطن، کلنل محمد تقیخان پسیان، سرباز پاکباز آزادی و قهرمان نبرد تا آخرین گلوله، به عهد خود وفا کرد و سر بر آستان آزادی نهاد. او یکبار گفته بود:
«مرا اگر بکشند قطرات خونم کلمه ایران را ترسیم خواهد کرد و اگر مرا بسوزانند خاکسترم نام وطن را تشکیل خواهد داد».
میگویند در هنگام جدا کردن سر از تن، میخروشید که: «وطنم، وطنم، ایران…
سلام بر او و راه و آرمان ایستادن در برابر استبداد و خودکامگی
---------------------------------------------------------
از خون جوانان وطن لاله دمیده
و ز ماتم سرو قدشان سرو خمیده
در سایه گل بلبل از این غصه خزیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده
چه کجرفتاری ای چرخ چه بد کرداری ای چرخ
سرکین داری ای چرخ
نه دین داری نه آیین داری نه آیین داری ای چرخ
خوابند وکیلان و خرابند وزیران
بردند به سرقت همه سیم و زر ایران
ما را نگذارند به یک خانه ویران
یا رب بستان داد فقیران ز امیران
چه کجرفتاری ای چرخ چه بد کرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
از اشگ، همه روی زمین زیر و زبر کن
مشتی گرت از خاک وطن هست به سرکن
غیرت کن و اندیشه ایام بتر کن
اندر جلوی تیر عدو سینه سپر کن
چه کجرفتاری ای چرخ چه بد کرداریای چرخ
سرکین داریای چرخ
از دست عدو ناله من از سر درد است
اندیشه هر آنکس کند از مر گ، نه مرد است
جانبازی عشاق نه چون بازی نرد است
مردی اگرت هست کنون وقت نبرد است
«مرا اگر بکشند قطرات خونم کلمه ایران را ترسیم خواهد کرد و اگر مرا بسوزانند خاکسترم نام وطن را تشکیل خواهد داد».
میگویند در هنگام جدا کردن سر از تن، میخروشید که: «وطنم، وطنم، ایران…
سلام بر او و راه و آرمان ایستادن در برابر استبداد و خودکامگی
---------------------------------------------------------
از خون جوانان وطن لاله دمیده
و ز ماتم سرو قدشان سرو خمیده
در سایه گل بلبل از این غصه خزیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده
چه کجرفتاری ای چرخ چه بد کرداری ای چرخ
سرکین داری ای چرخ
نه دین داری نه آیین داری نه آیین داری ای چرخ
خوابند وکیلان و خرابند وزیران
بردند به سرقت همه سیم و زر ایران
ما را نگذارند به یک خانه ویران
یا رب بستان داد فقیران ز امیران
چه کجرفتاری ای چرخ چه بد کرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
از اشگ، همه روی زمین زیر و زبر کن
مشتی گرت از خاک وطن هست به سرکن
غیرت کن و اندیشه ایام بتر کن
اندر جلوی تیر عدو سینه سپر کن
چه کجرفتاری ای چرخ چه بد کرداریای چرخ
سرکین داریای چرخ
از دست عدو ناله من از سر درد است
اندیشه هر آنکس کند از مر گ، نه مرد است
جانبازی عشاق نه چون بازی نرد است
مردی اگرت هست کنون وقت نبرد است
ب. بهمنی.
https://www.mojahedin.org/news/173924/%D9%82%DB%8C%D8%A7%D9%85-%D8%B3%DB%8C%D8%B2%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%81%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D9%86
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر