هجوم گراز وار آخوندها به سرزمین باستانی مان و به دست گرفتن قدرت در کشوری با تمدن دیرینه، ایران و ایرانی را با ادبیات جدیدی که دقیقا در مقابل فرهنگ ملی و تمدن باستانی شان قرار داشت، مواجه ساخت.
هم نسلان نگارنده مطلب حاضر بیاد دارند که در برابر افشاگری های بی امان نسل فدا و ایمان در فاز سیاسی که در نوک پیکان خود، آخوند بهشتی را هدف قرار داده بود، او با همان کلام مکارانه اش اعلام کرد که «ما تشنه گان قدرت نیستیم، ما شیفتگان خدمتیم.» و لابد چون شیفته خدمت بودند فضا چنان را برای دیگران تنگ ساختند که مبادا هوس خدمت کنند و .... .
تنگ نظری و انحصار طلبی بی حد و حصر بهشتی و همراهان شیفته خدمتش راه به عزل اولین رئیس جمهوری در ایران بود که گمان می برد در فرانسه از میتران محبوبتر است!!.
حمام خونی براه افتاد تا «شیفتگان خدمت» بی دغدغه بتوانند به خدمات رسانی شان بدون هر اما و اگر و اعتراضی ادامه دهند. دیگر کسی در میدان نماند حتی سینه چاکان «خط ضدامپریالیستی امام» هم از این سرکوب در امان نماندند و نوبت به دریدن یکدیگر رسید، چرا که قطار سرکوب در استراتژی «انحصار طلبی» برای تحقق «شیفتگی خدمت» هیچگاه در تاریخ متوقف نشده است الا اینکه به دست توانای ملت به سقوط و پرت شدن به ته دره تاریخ گرفتار آید.
اما جالب آنکه هرگاه صحبت دریده شدن گرگ ها بوسیله یکدیگر می شد، این امر به «بحث طلبگی» ارجاع داده می شد که گویا در «حوزه» جهل و جنایت امری است مرسوم و معمول!!.
آخرین نمونه از اینگونه مباحث در مجلس رژیم بود که در جریان بررسی قرارداد اتمی معروف به «برجام» ، روح الله حسینیان از آخوند نماینده های «جبهه پایداری» خطاب به صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی رژیم گفت: «اگر برجام به فرجام برسد، تو را میکشیم و سیمان رویت میریزیم».
با افشای این تهدید، دوستان حسینیان این مطلب را ادامه همان «بحث طلبگی» خواندند که گویا دچار استحاله شده و به «شوخی طلبگی» و «درون مجلس»ی تیدیل شده است یعنی در درون مجلس اگر گرگها با هم به شوخی و مزاح می پردازند اولین کلامشان تهدید به قتل و کشتن یکدیگر است!!.
کار این «بحث طلبگی» استحاله شده تحت عنوان «شوخی طلبگی» اخیرا به تهدید و چنگ و دندان نشان دادن به «نوه امام» همین جانوران و «یار دیرینه ا ش یعنی هاشمی رفسنجانی رسیده است.
روزی بیماری نزد پزشک رفت و گفت: «اقای دکتر موهای سرم درد می کنند!!» دکتر از او پرسید: «غذایت چیست؟» گفن: «نان و یخ!!». دکتر در جواب گفت «مرده شور ترا ببرد که نه غذایت به آدمیزاد می خود و نه بیماریت!!.» واقعا لاید به جماعت آخوند با استعانت از کلام آن پزشک چه گفت جز این : «مرده شور ریخت و ترکیب تانرا ببرد که نه "آن" شکل آدمیزاد است و نه "این" شوخی" ها و "بحث های طلبگی" تان.»
بهرحال آخوند جماعت است و ادبیاتی عجیب و غریب. روزگاری هر مبارز و مجاهدی که گذرش به شعبات ساواک می افتاد با بازجو و شکنجه گری روبرو می شد که پیشینه ای در حزب توده داشت. کار این رسوایی تا آنجا بالا گرفت که حزب توده اعلام کرد که در ساواک نفوذ کرده است و انقلابیون با سخره گرفتن این ادعا می گفتند که : «معلوم نیست که ساواک در حزب توده نفوذ کرده یا حزب توده در ساواک!!»
حالا کار به این جماعت آخوند رسیده است با آنچه که از آنها شاهد بودیم که گویا طی همین «بحث های طلبگی» و یا «شوخی درون مجلس» ی بوده که فرزندان خود را همچون محمدی گیلانی و احمد جنتی و غلامرضا حسنی و ... به تبعیت از خوی حیوانی شان کشته اند باید گفت: «یا آخوندها در حیوانات نفوذ کرده اند و یا حیوانات درنده طلبه
شده اند!!.». قضاوتش با شما!!.
علیرضا یعقوبی